عالم هستى راهى به سعادت دارى و درى از سعادت به رويت باز است، خدا نكند كه اين در بسته شود و اين راه منسدّ گردد كه آن وقت اختيار از دستت برود و جز حسرت و ندامت و افسوس از گذشتن امر نصيبى ندارى.
پس اى عزيز، اگر ايمان به آنچه ذكر شد كه گفته انبياء عليهم السلام است آوردى و خود را براى تحصيل سعادت و سفر آخرت مهيّا نمودى و لازم دانستى حضور قلب را كه كليد گنج سعادت است تحصيل كنى، راه تحصيل آن آن است كه اوّلا رفع موانع حضور قلب را نمايى و خارهاى طريق را از سر راه سلوك ريشه كن كنى و پس از آن اقدام به خود آن كنى. امّا مانع حضور قلب در عبادات، تشتّت خاطر و كثرت و ارادت قلبيّه است. و اين گاهى از امور خارجه و طرق حواسّ ظاهره حاصل مىشود، مثل آنكه گوش انسان در حال عبادت چيزى بشنود و خاطر به آن متعلق شده مبدأ تخيّلات و تفكّرات باطنيّه گردد و واهمه و متصرّفه در آن تصرّف نموده از شاخهاى به شاخهاى پرواز كند، يا چشم انسان چيزى ببيند و منشأ تشتّت خاطر و تصرّف متصرّفه گردد، يا ساير حواسّ انسان چيزى ادراك كند و از آن انتقالات خياليّه حاصل شود.
و طريق علاج اين امور را گرچه فرمودند رفع اين اسباب است، مثل آن كه در بيت تاريكى يا محلّ خلوتى بايستد و چشم خود را در وقت نماز ببندد و در مواضعى كه جلب نظر مىكند نماز نخواند، چنانچه مرحوم شهيد سعيد رضوان اللّه عليه از بعض متعبّدين نقل فرمايد كه در خانه كوچك تاريكى كه وسعت آن به قدر آن باشد كه ممكن باشد در آن نماز خواندن عبادت مىكردند.[72] ولى معلوم است اين، رفع مانع نكند و قلع مادّه ننمايد. زيرا كه عمده تصرّف خيال است كه با منشأ جزئى كار خود را انجام مىدهد، بلكه گاه شود كه در خانه تاريك و كوچك و تنها تصرّف واهمه و خيال بيشتر شود و به
[72] - التّنبيهات العلّية على وظائف الصّلاة القلبيّة، ص 110 مطبوع در مجموعه افادات شهيد ثانى، چاپ سنگى 1313، خط محمد حسن جرفادقانى.