بزرگتر رحمتهاى الهى قرآن است، تو اگر به رحمت ارحم الرّاحمين طمع دارى و آرزوى رحمت واسعه دارى، از اين رحمت واسعه استفاده كن.
طريق وصول به سعادت را باز نموده و چاه را از راه روشن فرموده. تو خود به پاى خود در چاه مىافتى و از راه معوج مىشوى، رحمت را چه نقصانى است؟ اگر ممكن بود طريق خير و سعادت را به مردم به طور ديگر نشان بدهند، مىدادند، به موجب وسعت رحمت، و اگر ممكن بود اكراها مردم را به سعادت برسانند مىرساندند، لكن هيهات! راه آخرت راهى است كه جز با قدم اختيار نمىتوان آن را پيمود، سعادت با زور حاصل نشود، فضيلت و عمل صالح بدون اختيار فضيلت نيست و عمل صالح نمىباشد، و شايد معنى آيه شريفه لا اكْراهَ فِى الدّين نيز همين باشد.
بلى، آنچه در آن، اعمال اكراه و اجبار مىتوان نمود صورت دين الهى است نه حقيقت آن. انبياء عليهم السلام مأمور بودند كه صورت را با هر طور ممكن است تحميل مردم كنند تا صورت عالم صورت عدل الهى شود و مردم را ارشاد به باطن نمايند تا مردم به قدم خود آن را بپيمايند و به سعادت برسند.
بالجمله، اين نيز از غرور شيطان است كه دست انسان را با طمع رحمت از رحمت كوتاه كند.
فصل نهم در بيان احاديث راجع به حضور قلب
در ذكر شمّهاى از احاديث اهل بيت عصمت و طهارت سلام اللّه عليهم راجع به ترغيب حضور قلب.
و ما در اينجا به ترجمه متن بعضى از روايات اكتفا مىكنيم:
از حضرت رسول ختمى صلّى اللّه عليه و آله روايت است كه «عبادت