responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : يادداشت نویسنده : يادداشت    جلد : 1  صفحه : 268

چشماني كه هنوز نگران امت است

کد مطلب: ٦١٠٧ تاریخ انتشار: ١٧ اسفند ١٣٨٦ تعداد بازدید: 1891 يادداشت » عمومي چشماني كه هنوز نگران امت است

اما باور نمي‌كني كه امت تو چگونه به وصيت تو عمل كردند. كاش از دست‌هاي گرمي نپرسي كه هيچ‌گاه پس از تو، دست‌هاي تنهاي علي عليه‌السلام را در صبحگاهان غربت نفشرد و هيچ جوابي، پرنده‌هاي سلامش را نرسيد!



مرور مي‌كني خاطرات هزار ساله نوح را، تنهايي آدم را، زخم‌هاي ايوب را و امتحان ابراهيم را. با آمدن آدم عليه‌السلام آمده‌اي و بعد از عيسي عليه‌السلام به پيامبري رسيده‌اي.

فرشته‌ها صدايت مي‌كنند؛ اما هنوز دلتنگ و نگران امتت هستي.

هرچند اتمام حجت كرده‌اي، هرچند عادل‌ترين نگهبان را بر آنان گمارده‌اي، اما دلشوره اينكه پس از تو چه خواهد شد، رهايت نمي‌كند.

پيامبري تو...

سبكبار بال مي‌زني، تا دورتر از دست‌رس همه پرنده‌ها و فرشته‌ها. اما چه بهارها و ارديبهشت‌ها در حسرت ديدن تو از راه خواهند آمد، اي بهشتي‌ترين!

پيامبري‌ات باران مهرباني بود كه تا دورترين نقطه تشنگي خاك رسيد. عطر رسالتت، هوايي بود كه همه خاكيان را به هواي نفس كشيدن در دامنه اسلام كشاند.

پس از تو، آوازهاي ابوجهل را هيچ حنجره‌اي صيقل نداد.

به يمن پيامبري تو، زيتون‌ها و انجيرها در برابر نخل‌ها، قرآن تلاوت مي‌كنند و نخل‌ها به رسالت جهاني تو سوگند مي‌خورند.

همه پرنده‌هاي جهان، اذان مي‌گويند تا كوه‌ها به امامت تو نماز كنند.

پس از تو چه مي‌توان گفت از آن همه كلمه‌اي كه در صداي سكوت علي عليه‌السلام ، پس از تو خاموش ماندند؟ پس از تو، غير از نفس‌هاي غمگين علي عليه‌السلام و اشك‌هاي ناتمام فاطمه عليهاالسلام ، هيچ نفسي به تو نرسيد و هيچ اشكي از نام تو سرچشمه نگرفت.

بعد از تو، جز لبخندهاي اندوهگين علي عليه‌السلام و فاطمه عليهاالسلام ، همه لبخندها به كيسه‌هاي زر ختم شد.

چه شب‌ها كه فاطمه عليهاالسلام به ياد تو در ماه، با گريه مي‌نگريست و علي عليه‌السلام ، با بغض، ستاره‌هاي ايوان تاريك مدينه را مي‌شمرد. آه، چه فرصت‌هاي عزيزي كه پس از تو، بين غربت برادرت علي عليه‌السلام و مسلمانان نامسلمان گم شد!

كاش سلمان‌ها و ابوذرها و... در باران تكثير مي‌شدند تا خطبه‌هاي علي عليه‌السلام را عملي كنند! كاش... !

كاش چيزي نپرسي!

لب به سخن گشودي و فرمودي: «نوراني‌ترين شما در روز قيامت، كسي است كه آل محمد صلي‌الله‌عليه‌و‌آله را بيشتر دوست بدارد.»

اما باور نمي‌كني كه امت تو چگونه به وصيت تو عمل كردند. كاش از دست‌هاي گرمي نپرسي كه هيچ‌گاه پس از تو، دست‌هاي تنهاي علي عليه‌السلام را در صبحگاهان غربت نفشرد و هيچ جوابي، پرنده‌هاي سلامش را نرسيد!

كاش از شانه امني نپرسي كه پس از تو هيچ شانه‌اي هق هق گريه‌هاي دختر دردانه‌ات را نداشت! كاش از دوست‌داشتن مپرسي كه هيچ خانه‌اي همسايه دوستي مهربانانه آل تو نشد! كاش... !




منبع خبر: مجله اشارات



نام کتاب : يادداشت نویسنده : يادداشت    جلد : 1  صفحه : 268
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست