نام کتاب : پرسش و پاسخ نویسنده : پرسش و پاسخ جلد : 1 صفحه : 329
چرا ديه زن نصف ديه مرد است؟
کد مطلب: ٥٢١٩ تاریخ انتشار: ١١ آذر ١٣٨٦ تعداد بازدید: 34649 پرسش و پاسخ » متفرقه چرا ديه زن نصف ديه مرد است؟
سؤال كننده :آرزو كرمي
توضيح سؤال :
بسمه تعالي
با عرض سلام و خسته نباشيد و تشكر از اينكه چنين امكاني را براي طرح سوالات مذهبي فراهم نموده ايد .
من سوالات و شبهات فراواني در زمينه حقوق زن در اسلام دارم كه هميشه برايم جاي سوال داشته است و هيچوقت پاسخ قانع كننده اي نيافته ام :
1- با جود اينكه در اسلام مقام زن بسيار والا عنوان مي شود ولي متاسفانه زن با عنوان يك انسان كامل برخورد نمي شود و اين مسئله در بسياري از قوانين مدني و حقوقي مشهود است از جمله مسئله قصاص كه در صورتيكه يك زن توسط مردي به قتل برسد قاتل در صورت پرداخت ديه قصاص خواهد گرديد با توجه به اينكه بهانه اي كه براي اين حكم آورده مي شود نان آور بودن مرد است ،سوال من اينست حال اگر زن مقتول نيز سرپرست خانوار باشد تكليف چيست ؟ و آيا يك قاتل چگونه مي تواند سرپرست واقعي يك خانواده باشد.
پاسخ :
براي روشن شدن برخياز ابعاد مسأله توجّه به نكات زير سودمند مينمايد:
1- اسلام نظامي جامع و به همپيوسته دارد كه نظام حقوقي بخشي از آن است. فقه اسلامي زواياي گوناگون زندگي انسانرا از پيش از ولادت تا پس از مرگ مورد توجّه قرار داده است. بنابراين، بايد تمامزوايا و مسائل ريز را در نگاه كلان و در راستاي آن برنامه كلي لحاظ كرد. پس تكيه بهبرخي نكات ريز و نگاه استقلالي به آن، بدون توجّه به پيكره كلي و برنامه كلان،نتيجه مطلوب نميدهد؛ براي مثال، امروزه كشورهاي پيشرفته بر اساس نظام مالياتي خاصاداره ميشوند. كشور آلمان نظام اقتصادي خود را بر 16درصد ماليات در تمام معاملاتاستوار ساخته است. اگر كسي به پرداخت ماليات 16درصدي در مقابل خريد يك كبريت اعتراضداشته باشد، اين اعتراض بدون در نظر گرفتن برنامه كلان آن كشور كه نظام اقتصادي خود را بر اساس آن استوار داشته، صورت گرفته است.
پس از آن جا كه قانون به طور كليوضع ميشود ، قانون گذار مصلحت عمومي را رعايت ميكند و موارد استثنايي و تبصرهاي سبب نقض حكم كلي نميشود.
2-در حقوق اسلامي وظايفي خاص به عهده زن و مرد نهادهشده است كه تخلفناپذير است؛ براي مثال نفقه و خرجي همسر، تهيه مسكن، خوراك، لباس،پرداخت مهريه به عهده مرد گذاشته شده است. اگر زني خود از منبع اقتصادي مستقل وموقعيت شغلي عالي برخوردار باشد، اشكال ندارد؛ ولي از نظر شرع، وظيفه پرداخت مخارجخانه و هزينه مسكن به عهده او نيست و شوهر نميتواند وي را به پرداخت كمك هزينهخانه و زندگي مجبور سازد. البتّه اگر زن با رضايت خاطر و تمايل دروني شوهر را دراداره بهتر خانه ياري دهد، مسألهاي ديگر است؛ ولي اين وظيفه شرعاً به عهده مردنهاده شده است.
3- ديه مالي است كه در برابر آسيبي كه به انسان وارد شده است،گرفته ميشود. مقدار آن به ارزش.شخص آسيب ديدهارتباط ندارد. بنابراين، كسي نميتواند بگويد چون ديه زن نصف ديه مرد است، زن نصفمرد ارزش دارد. عظمت و ارزش انسان به صفات و كسب مراتب علمي و عملي وابسته است و در اين جهت مرد و زن يكسانند. قرآن مجيد ميفرمايد:
پس پروردگارشان دعاي آنان رااجابت كرد [و فرمود] من عمل هيچ صاحب عملي از شما را، از مرد يا زن كه همه از يكديگرند، تباه نميكنم.
آل عمران آيه 195.
بنابراين، ارزش انسان به انسانيت او و نائل شدن وي بهمراتب والاي قرب الاهي است. در اين جهت جنسيت نقشي ندارد؛ زن و مرد يكسانند و چهبسا زنان از استعداد بهتري برخوردار باشند.
ديه به معناي قيمت نهادن شخص و شخصيتنيست. بدين سبب، اگر يكي از شخصيتهاي بزرگ علمي يا سياسي كشور در جريان يك قتل غيرعمد كشته شود، ديهاش با ديه كارگر سادهاي كه اين گونه جان باخته، برابر است. كسينميتواند بگويد چون فقدان آن شخصيت خلأ بزرگي در جامعه ايجاد ميكند، ديهاشبيشتراست! چنان كه قتل عمد گناهي بسيار بزرگ است و در اين زمينه زن و مرد تفاوتندارند. قرآن كريم ميفرمايد:
هر كس كسي را -جز به قصاص قتل يا [به كيفر] فسادي درزمين- بكشد، چنان است كه گويا همه مردم را كشته باشد.
مائده (5): 32.
اينكه گفتهميشود سهم زن در ديه نصف سهم مرد است، در همه جا نيست. ديه زن در كمتر از ثلث بامرد يكسان است؛ يعني ديه زن تا به ثلث ديه كامل نرسيده باشد، با ديه مرد برابر است.يعني مثلا اگر يك انگشت زن قطع شود يا يك انگشت مرد ديه آن يكي است اگر دو انگشت يا سه انگشت زن قطع شود ديه آن با سه انگشت مرد يكسان است ولي اگر از يك سوم ديه يك كامل يك مرد بيشتر شود تبديل به نصف ميشود.
النهاية، شيخطوسي؛ قواعد الاحكام، علامه حلي، ج 3، ص 594؛ ايضاح الفوائد، فخرالحققين، ج 4، ص571؛ مجمع الفائدة و البرهان، محقق اردبيلي، ج13، ص 452؛ موطأ مالك، ج 2، ص 854.
اين مسأله در ارث نيز مطرح است. در آن جا هم در مواردي سهم زن با مردتفاوت ندارد.مثلا پدر و مادر ميت به يك اندازه يعني يك ششم ارث ميبرند .
و در مواردي هم زن بيشتر از مرد ارثت ميبرد مثل جايي كه ورثه يك پدر از ميت و يك دختر از ميت باشند آنگاه پدر يك ششم و بقيه اموال يعني پنج ششم را دختر ارث ميبرد.
-4اسلام مسؤوليت اداره اقتصادي خانواده را به عهده مرد قرار دادهاست و زن از اين مسؤوليت معاف است. با توجّه به اينكه ديه براي غرامت و جبران بخشياز خلأ ايجاد شده در خانواده آسيب ديده است، و از نظر اقتصادي نقش اصلي و كليدي بهعهده مرد نهاده شده، اين ديه در مرد به طور كامل گرفته ميشود.
ممكن است گفتهشود، در مواردي كه زن نقش اول اقتصادي را ايفا ميكند، حكم مسأله چه خواهد بود؟پاسخ آن است كه قانون به نحو عام وضع و اجرا ميشود، و موارد استثنايي كه زن نقشعمده اقتصادي را به عهده گرفته است، سبب نميشود اصل قانون ملغا گردد يا استثناپذيرد. البتّه حتّي در اين فرض نيز مسؤوليت اقتصادي خانواده به عهده مرد است و مردنميتواند از اين مسؤوليت شانه خالي كن
5- حكم به نقص ديه زن به معناي كمتربودن حق زندگي و سلامتي زن نيست. اين قانون با توجّه به ديدگاه اقتصادي اسلام ومسؤوليتهاي مرد و زن كه مرد را عامل اول اقتصادي ميداند، وضع شده است. حق زندگيدر زن و مرد يكسان است. بدين سبب، اگر مردي زني را بكشد، ميتوان قاتل را با پرداختنيم ديه آن قصاص كرد و شارع وليّ دم را به پذيرش نصف ديه و صرف نظر از قصاص نفس مجبورنميسازد. اين بدان معنا است كه در ديه مسأله به حق زندگي و سلامت باز نميگردد وپيامدهاي اقتصادي لحاظ شده است. مرد، با توجّه به خصوصيات طبيعياش قويتر و دربُعد اقتصادي ظاهرتر است؛ و در صورت عدم، خلأ وجودش بيشتر احساس ميشود؛ وگرنه زنو مرد هر دو انسانند و از حق زندگي و سلامتي يكسان برخوردارند.
القضاء في الفقه الاسلامي، ص 73.
6- با اجراي قوانين اسلام در همه ابعاد، تعادلي كامل ميان زن و مردايجاد ميشود؛ زيرا از يك طرف مرد دو برابر سهم زن ارث ميبرد؛ ولي وظيفه ادارهاقتصادي و پرداخت هزينههاي جاري خانه (خوراك، پوشاك و مسكن) بر دوش او است؛ زن سهمخويش را براي خود نگاه ميدارد و در موارد دلخواهش مصرف ميكند، بيآن كه مسؤوليتيخاص بر دوش داشته باشد. در نتيجهگاه سهم مصرف اختصاصي زن از سهم مصرف اختصاصي مردبيشتر ميگردد.
با توجّه به اين ديد جامع، تعادلي كامل در نظام خانواده ايجادميشود. زن با ديد عاطفي خود، بر اساس ملاحظه مسائل اخلاقي، گاه در جهت حلّ مشكلاتاقتصادي خانواده گام بر ميدارد؛ ولي شرعاً در اين مورد وظيفهاي ندارد.
7- مسأله تنصيف ديه زن از ديرباز در كتب فقهي مطرح شده است. شيخ طوسي پس از ذكر مسأله،آن را نظر تمام فقيهان شيعه و سني جز دو تن ازعلماي اهل سنّت معرفي ميكند و دليل خود را اجماع و برخي روايات ميداند.
ر. ك: احكام القرآن، احمد بن علي الجصاص، ج 2، ص 238؛المبسوط، شمس الدين السرخسي، ج 26، ص 79؛ الهداية، ابوالخطاب الكلوذاني، ج8،ص306.
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
نام کتاب : پرسش و پاسخ نویسنده : پرسش و پاسخ جلد : 1 صفحه : 329