(1) داند که تویی امین ایزداز وی نه ثواب آنچه سر زد ابن الحنفیّهای که گفتممن خشم شما بدان نجستم لیکن به روایت از علیّ بودصدق سخنش در او جلی بود گفتا که ولیّ رود به غیبتیک چند نهان شود ز رؤیت میراث امامتش شود بخشگویا که به خاک رفته در نقش لیکن پی غیبتش امید استپایان شب سیه سپید است با نصرت حقّ ز کعبه آیدبا عدّه و عدّه سر آمد بر جانب دشمنان بتازدکار همه ناکسان بسازد