responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 5  صفحه : 256

معقول نیست، و به صفتی که به حسب آن صفت عین معقولیت و عین اضافه به عاقل است و به حسب این صفت منحل نمیشود به ماهیتی و اضافهای، بلکه عین اضافه و از مقوله مضاف است [1].

از طرف دیگر اگر مقدّمه سوم را بپذیریم و بگوییم معقول بالفعل منحلّ نمیشود به ذات و صفتی، بلکه یک ذات بیشتر نیست، باز هم جای این سؤال هست که این ذات که دارای این اضافه است آیا این اضافه از نحوه وجودش انتزاع میشود و یا اینکه این اضافه عین ماهیتش است (پس مقدّمه سوم نیز مغنی از مقدّمه دوم نیست).

ظاهرا علّت خلط نمودن بین دو مقدمه این است که در هر دو مقدّمه بحث روی این مطلب است که آیا ذات معقول عین این اضافه (یعنی معقولیت) است یا نه، و حال آنکه دو مطلب است: در یک مقدّمه بحث از این است که آیا ذات و ماهیت «معقول» منحل میشود به ماهیتی و اضافهای که از نحوه وجودش انتزاع میشود؛ و در مقدّمه دیگر بحث در این است که آیا واقعیت «معقول» منحل میشود به معروضی در خارج و عارضی که آن عارض، صفت «معقولیت» و یا ماهیتی است که از وجود آن ماهیت صفت معقولیت انتزاع میشود؟ به عبارت دیگر در مقدّمه دوم بحث در این است که آیا اضافه «معقولیت» زائد بر ماهیت- و نه وجود- «معقول» است یا نه؛ و در مقدّمه سوم بحث در این است که آیا معقولیت زائد بر وجود- و به طریق اولی زائد بر ذات- معقول است یا نه؟ در یکی سخن از بساطت و ترکب وجودی و در یکی دیگر سخن از بساطت و ترکب عقلی است.

پس ما میتوانیم بگوییم که «المعقول لا ینحلّ فی الخارج الی ذات وصفة


[1]. این تعبیر که مثلًا گفته میشود: «معقول بالفعل معقول بما هو معقول است» در دو مورد گفته میشود: در یک مورد گفته میشود و مقصود این است که ماهیتی در وراء معقولیت ندارد، مثل اینکه میگویند: «وجود، موجود بما هو موجود است»؛ و گاهی گفته میشود و مقصود این است که در خارج، ذاتی و واقعیتی ماوراء آن ندارد، مثل آنکه گفته میشود: بیاض، ابیض بما هو ابیض است؛ یعنی مثل جسم نیست که در خارج، مرتبهای وراء ابیضیت داشته باشد؛ اگر چه میتوان گفت که مرجع ایندو یکی است و این اختلاف از ناحیه نحوه واسطه در عروض با ذی الواسطه پیدا میشود. یک وقت واسطه و ذی الواسطه دو مفهوماند مثل ماهیت و وجود؛ و یک وقت دو واقعیتاند مثل جسم و بیاض. به هر حال اگر معقول بما هو معقول شد و واسطهای نداشت پس ذاتی که معقولیت در خارج بر او عارض شده باشد نیست و همچنین ذاتی که معقولیت به حسب نحوه وجودش از او انتزاع شود هم نیست. فقط مرحوم آخوند بود که این دو جهت را به عنوان توضیح یادآوری میکرد که: «لا ینحلّ لا فی العقل و لا فی الخارج بشیء و معقولیة، فهو بسیط عقلا و خارجا».

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 5  صفحه : 256
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست