responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 413

طور کلی یک قوهای وجود دارد که تا اندازهای قوه خرق عادت باشد (البته خود آن هم قانونی دارد ولی بر خلاف قانون مادی این جهان) یا چنین قوهای نیست؟ پایه این مطلب از دو سه جا شروع میشود یعنی ما باید ببینیم که آیا یک مسائل مسلّمی [از این سنخ] در میان افراد بشر وجود دارد که اسم آنها معجزه نیست، همانها را مبنا و پایه قرار بدهیم که لااقل امکان این چیزهایی که معجزه مینامیم برای ما اثبات بشود.

به نظر میرسد در وجود بعضی از جریانها که الآن وجود دارد به هیچگونه نمیتوان تردید کرد. البته این جریانها که میگویم نمیخواهم کراماتی [را بگویم] که به بعضی از اولیاء نسبت میدهند که افراد خیلی معدودی هستند و هر کسی با اینها برخورد نکرده است.

درمان روانی

یکی از مسائلی که مربوط به این قضیه است و به استعداد روحی بشر و احیانا به یک قوه غیر مادی و جسمانی برای بشر ارجاع میشود درمانهای روانی است؛ یعنی این یک دهلیزی است برای اینکه انسان به نیروی روحی ماورای نیروی مادی و بدنی در وجود خود پی ببرد. مسأله درمان روانی- همین طوری که در کتابها لابد زیاد خواندهاید- از قدیم معمول بوده است و در عصر جدید هم- که ما در کتابها میخوانیم- خودش یک مسألهای است. فلاسفه روی درمانهای روانی اطباء مطالعه میکنند و برای اینها اهمیت زیادی قائل هستند. ما داستانهایی در قدیم در کتابها میخوانیم که مثل بوعلی هم در کتابهای خودشان نقل میکنند و از همه معروفتر معالجات روانیای است که به محمد بن زکریای رازی نسبت میدهند و بوعلی هم در کتابهای خودش آنها را نقل میکند و خود بوعلی هم گاهی دست به معالجات روانی میزده است و در تاریخْ داستانها از معالجات روانی خود او هم نقل کردهاند درباره افرادی که دچار بیماری لمسی و بیحسی (فلج) بودهاند و از راه معالجات طبی و با دوا و شربت و این چیزهایی که معمول بوده است قادر نبودهاند اینها را معالجه کنند و بعد، از طریق روحی و روانی معالجه کردهاند.

داستان درمان امیر سامانی

از جمله داستان امیر سامانی است که خیلی معروف است که به فلج مبتلا شد و اطباء عاجز ماندند و بعد آمدند محمد زکریای رازی را از بغداد ببرند و وقتی خواستند او را از ماوراءالنهر عبور بدهند جرأت نمیکرد که از دریا عبور کند و بالأخره به زور او را بردند و مدتها هم مشغول معالجه شد و قادر نشد، بعد به او گفت که آخرین معالجه من که از همه اینها مؤثرتر است معالجه دیگری است.

دستور داد حمّامی را گرم کردند و گفت تنها خود من باید باشم و امیر؛ او را برد در حمام آب گرم و

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 413
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست