responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 380

مقدار ضروری و قطعی و غیر قابل نفوذ بدانیم که بعد دچار این اشکال بشویم و بگوییم که معجزه یک امری است برخلاف قانون طبیعت و قانون طبیعت نقضناپذیر است.

من خودم در جلسه پیش از طرف آنها به این بیان عرض کردم که فرق است میان قوانین ریاضی یا منطقی یا فلسفی و قوانین علمی و طبیعی. قوانین ریاضی یا منطقی یا فلسفی قوانینی است که ذهن ضرورت و حتمیت آنها را کشف میکند. مثلا اگر ما در منطق گفتیم که اگر عامّی داریم و خاصّی، نقیض عام، خاص خواهد شد و نقیض خاص عام، این یک امری است که ذهن ضرورت آن را کشف میکند، اصلا میفهمد که غیر از این نمیشود باشد. یا اگر شما در حساب گفتید حاصلضرب این عدد در آن عدد مساوی است با فلان عدد، ذهن ضرورت این را کشف میکند، میفهمد که این خلافش محال است، نمیتواند یک عددْ بالاتر یا یک عددْ پایینتر باشد.

اما قوانین طبیعی. ما مثلا میگوییم که فلزات در اثر حرارت انبساط پیدا میکنند. ذهن ما ضرورت این را که فلز حتما باید در اثر حرارت انبساط پیدا کند کشف نمیکند زیرا علوم طبیعی یعنی هر چه که انسان درباره طبیعت کشف کرده است پایهاش تجربیات و محسوسات بشر است و حس و تجربه بشر جز یک سلسله محسوسات متوالی را به انسان ارائه نمیدهد. مثلا ما همیشه میبینیم که به دنبال پدیده الف پدیده ب هست. ذهن ما فقط همین را ادراک میکند، میگوید تا آنجا که من دیدهام و تا آنجا که من تجربه کردهام، همیشه هر گاه حادثه الف رخ بدهد به دنبال آن حادثه ب رخ میدهد و اگر حادثه الف رخ ندهد حادثه ب هم رخ نمیدهد. اصلا بیش از این ذهن من حکمی ندارد؛ و این یک مقایسه غلط و یک اشتباهی است که ما آنچه را که در باب مسائل عقلی (یعنی مسائل مثلا ریاضی، منطقی، فلسفی) میبینیم که آن را به صورت یک امر ضروری و قطعی و غیرقابل تخلف ادراک میکنیم، [به مسائل طبیعی تعمیم میدهیم؛] خیال میکنیم علم، دیگر علم است، چه فرق است میان ریاضیات و طبیعیات؟ چطور شد یک قانون ریاضی، قطعی و لایتغیر است، قانون طبیعی چنین نیست؟ قانون، دیگر قانون است، قانونِ علم قانون علم است. نه، این جور نیست. اصلا ضرورت قوانین طبیعی را ما از اول کشف نکردهایم که در مقابل آن گیر باشیم بعد بگوییم نقض این قانون چطور میشود؟ اشکالی نیست. اگر ما مقدمات قضیه را قبول کردیم این اشکال نیست. اگر واقعا قبول کردیم خدایی در عالم هست، آنوقت میگوییم پیغمبری که مدعی وحی است یک کاری میکند برخلاف سنت معمولی عالم؛ خدا این کار را برخلاف این سنت معمول میکند به عنوان یک علامت؛ وقتی که میخواهد یک علامتی به ما نشان بدهد که این کسی که ادعا میکند که من پیغمبر هستم از ناحیه من است، او که آن سنت و قانون را آن طور وضع کرده است، یکدفعه در یک جا میآید تغییر میدهد.

البته این مطلب یک ریشه به اصطلاح فلسفی یا نیمه فلسفی هم در دنیای اروپا داشته است

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 380
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست