نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 27 صفحه : 77
به حقش که تا حق جمالم نمود
دگر هر چه دیدم خیالم نمود
«وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ». قرآن در یک جای دیگر هم این تعبیر را دارد که: «وَ امّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی. فَانَّ الْجَنَّةَ هِی الْمَأْوی» [1] (آن کسی که مقام پروردگار را بترسد ...). این معنایش هیبت و عظمت است. این خوف، خوفی است بالاتر از آن خوفها، بالاتر از خوفِ از عقاب است (بلکه خوفِ از عقاب نوعی غفلت از خداوند است) یعنی خدا را میشناسد و خدا را میترسد، غیر خدا هر چه هست در نظرش کوچک است. در دعای کمیل این مطلب را کاملًا حس میکنیم.
چون در این آیه فرموده است برای کسانی که مقام پروردگار را درک میکنند و خوف مقام پروردگار را دارند دو بهشت است، بعضی از مفسرین گفتهاند مقصود از «دو بهشت» یعنی بهشتی روحانی و بهشتی جسمانی. البته این یک احتمال است ولی گویی قرآن نخواسته در این زمینه توضیح بدهد چون یک «دو بهشت» دیگر هم بعد داریم که ذکر میکنیم.
انواعی از نعیم «
ذَواتا افْنانٍ» این دو بهشت انواعی از نعم دارند. باز توضیح نمیدهد، [میفرماید] «انواعی». در این توضیح ندادنها عنایتی هست. در علم «بلاغت» میگویند گاهی یک مطلب به تعمّد در ابهام گذاشته میشود تا ذهن شنونده به هر راه برود و ضمناً به او بفهمانند که اگر توصیف شود محدود میشود، چون هر مقدار توصیف شود ذهن آن را محدود میکند به همان که شنیده. بدان هر چه توصیف کنند، مطلب بیش از مقداری است که بخواهد توصیف شود. «ذَواتا افْنانٍ» این دو بهشت دارای انواعی از نعیم هستند. این که میگوید «انواعی از نعیم» یعنی محدودش نکن، پس اگر ما بعد هم توصیف کنیم و نمونههایی را بگوییم که شما با آن نمونهها آشنا هستید و میتوانید آشنا باشید، بدانید که محدود به اینها نیست. پس این «ذَواتا افْنانٍ» مقدمه است برای اینکه ذهن [نعم آن دو بهشت را] محدود نکند، «لا تَعْلَمُ نَفْسٌ». در یک آیه میفرماید: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اخْفِی لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اعْینٍ» [2] هیچ نفسی نمیتواند بداند که