نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 27 صفحه : 709
سفید و آن پول زرد، این نقره سفید و آن طلای زرد، این سکه سفید و آن سکه زرد هلاک کرد.
قرآن راز این مطلب را ذکر میکند که چرا انسان دشمن حق میشود؛ چون اینجا صحبت عناد است: آن که به حق و حقیقت پشت کرد، و فرار کرد؛ اصلًا نمیخواهد ببیند؛ یکمرتبه یک جمله دیگر اضافه میکند: وَ جَمَعَ فَاوْعی آن که پولها را جمع کرده و در مخزنها [ذخیره کرده است.] قدیم که بانک نبود که پولها را در حساب بانکی بریزند؛ در ظروفی پوستی یا مسی جمع و دفن میکردند. پول را خدا نداده برای جمع کردن، داده برای اینکه در میان مردم گردش کند، چون جمع کردنِ یکی در یک گوشه مساوی است با محروم ماندن بندگان خدا در جای دیگر. دو مسأله است: مسأله داشتن از راه حلال غیر از مسأله جمع کردن و گرد آوردن است.
داشتن به شرط آنکه از راه حلال باشد، اما داشتنی که عملًا شخص فقط نقش یک متصدی و یک رئیس مؤسسه را داشته باشد که دائماً این پول به نفع مردم در جریان است، به عبارت دیگر داشتن اگر از راه حلال باشد و به نفع مردم هم در جریان باشد بحثی ندارد ولی داشتنی که ملازم است با محروم شدن افراد دیگر، برای قرآن غیرقابل تحمل و غیرقابل تأیید است:
شاید قرآن آیهای به لحنی شدیدتر از این آیه نداشته باشد: آنان که طلا و نقره را گنج میکنند و به صورت ذخیره نگهداری میکنند و در راه خدا انفاق نمیکنند [2]، آنها را به عذابی دردناک بشارت بده. آن روزی که همین طلا و نقرهها را به صورت فلزهای گداخته در میآورند و پیشانی، آن سجدهگاه اینها را داغ میکنند (چون این
[1]. توبه/ 34 و 35.[2]. آن که به صورت ذخیره نگه میدارد، معلوم است خودش احتیاج ندارد که به صورت ذخیره نگهمیدارد. وقتی خودت احتیاج نداری پس به دیگران بده. یا احتیاج داری یا نداری؛ اگر احتیاج داری خودت مصرف میکنی؛ وقتی خودت مصرف نمیکنی پس چرا به دیگران نمیدهی؟
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 27 صفحه : 709