responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 25  صفحه : 299

صحابه شروع کردند به نصیحت کردن، موعظه کردن و خطابه خواندن. برادر! حرف اینها این است. فرمود: اما تسلیم محال است. من تسلیم اینها بشوم که سرنوشت من را اینها معین کنند؟! به خدا قسم که با اینها خواهم جنگید ولی فقط یک تقاضای کوچک دارم، ببین میپذیرند یا نمیپذیرند. تقاضای من این است: صبر کنند تا فردا؛ فردا با هم میجنگیم. بعد برای اینکه منظور خودش را از این تأخیر بیان کرده باشد فرمود خدا خودش میداند که من مناجات با او را دوست دارم، من میخواهم امشب را با خدای خودم خلوت کنم.

جناب ابیالفضل آمد، فرمود: برادرم میفرماید با شما میجنگم، تسلیم نمیشوم. ولی برادرم یک تقاضا از شما دارد، میگوید صبر کنید فردا. یک عده که به اصطلاح خیلی انضباطی بودند گفتند امر امیر تخلفبردار نیست. امر امیر این است که به محض رسیدن نامه اقدام کنید، حالا که نامه رسیده ما حق تخلف نداریم. ولی یک عده دیگر که از اینها آزادتر فکر میکردند گفتند حق این است که مهلت بدهیم.

آن عده پافشاری کردند که خیر، صبر نمیکنیم؛ این عده پافشاری کردند که صبر میکنیم. ناگاه یکی از آنها آمد در مقابل عمر سعد و گفت: عمر سعد! شرم و حیایت کجا رفت؟! ما با کفار و مشرکین جنگیدهایم، اگر آنها از ما چنین مهلتی میخواستند به آنها میدادیم، حالا پسر پیغمبر خود ما از ما یک شب مهلت میخواهد به او ندهیم؟! عمر سعد دید الآن اختلاف واقعی شروع میشود و این اختلاف ممکن است علیه خودش تمام شود، لذا گفت بسیار خوب، [فردا.] [1]


[1] اندک از آخر سخنرانی ضبط نشده است.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 25  صفحه : 299
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست