نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 22 صفحه : 708
مقابل او در نظر بگیرید که او چیزی را که فکر نمیکند مسئله خر خودش است.
تعبیر امیرالمؤمنین هم در اینجا همان تعبیر «درد» است. در آن نامهای که به عثمان بن حنیف مینویسند، میفرمایند: این درد برای انسان کافی است که شکم سیر بخوابد و در اطرافش شکمهای گرسنه باشد:
وَ حَسْبُک داءً انْ تَبیتَ بِبِطْنَةٍ
وَ حَوْلَک اکبادٌ تَحِنُّ الَی الْقِدِّ
یک انسان اینجور است که اگر خودش سیر باشد و مردم دیگر [گرسنه، احساس درد میکند] و به تعبیر خود حضرت: وَ لَعَلَّ بِالْحِجازِ اوِ الْیمامَةِ مَنْ لا طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ[1]. او در کوفه سیر باشد، و در حجاز (در فاصله چهارصد فرسخ راه) گرسنهای باشد؛ او از گرسنگی وی در اینجا احساس درد میکند.
آیا دردمندی ممدوح است یا مذموم؟
حال من از شما میپرسم: آیا این درد داشتن بهتر است یا آن بیدردی که آدم بر همسایهاش هم هرچه بگذرد هیچ حس نکند، سر همسایهاش را هم بِبُرند آخ نگوید؟.
ما آن را انسان کامل میدانیم نه این را، به این جهت که آن درد داشتن حساسیت است، بیماری نیست، نقص نیست، کمال است، یعنی نشانه پیوند او با انسانهای دیگر است، نشان میدهد که او واقعاً خودش را نسبت به انسانهای دیگر مانند یک عضو از اعضای یک پیکر درک میکند و به سبب بیماری یا جراحتی که بر عضو دیگر وارد شده است بیتابی میکند.
جملهای رسول اکرم در این زمینه دارند که سعدی آن را به شعر درآورده است: