responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 22  صفحه : 356

باش که زنت زن بدعملی است، اگر زن باعفت و عصمتی بود اینجور حرف نمیزد.

این حرف، حرف یک زنی است که اصلًا عفت و عصمت ندارد که اینجور گزاف و گز نکرده به اصطلاح پاره میکند. زنی که واقعاً باعفت و عصمت باشد هیچ وقت از خروس رو نمیگیرد.

توریه

اینکه انسان آنجا هم که راستی واقعاً فلسفه خودش را صددرصد از دست میدهد و از راستی انسان دریای خون جاری میشود، بگوید در اینجا هم باید راست گفت، همان رو گرفتن از خروس است. منتها اسلام در اینجا سخن دیگری نیز گفته است که نکته خیلی بزرگی است. میگوید: برای اینکه روحت به دروغ گفتن عادت نکند، در آنجا که اجبار پیدا میکنی [چیزی به ذهنت خطور بده و به زبانت چیز دیگری بیاور.] و تا اجبار نباشد نمیتوانی چنین کنی. همانطور که عرض کردم دروغ منفعت خیز را با دروغ مصلحت آمیز اشتباه نکنید. فقه اسلامی میگوید آنجا که واقعاً مصلحت است و از یک راستی مفسدهها برای جامعه بپا میشود (مثلًا جاسوسهای دشمن در پی افراد مظلومی دارند خانه به خانه میگردند. از تو میپرسند. میگویی من آدم راستگویی هستم، باید به آنها اطلاع بدهم کجا هستند. تو جانی هستی نه راستگو) آنجا که مجبور هستی به خاطر یک مصلحت و نه به خاطر منفعت دروغ بگویی، برای اینکه ذهنت کج نشود و به انحراف عادت نکند، یک چیزی به ذهنت خطور بده و به زبانت چیز دیگری بیاور. مثلًا وقتی میگوید: ندیدی؟ بگو: نه، ولی مقصودت از «نه» [چیز دیگری باشد]، در ذهنت یک چیز دیگری را خطور بده.

مستقیم ذهنت را با دروغ مواجه نکن که ذهنت به دروغ گفتن عادت نکند. اسم این «توریه» است. امیرالمؤمنین علیه السلام از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل میکند که فرمود:

لایسْتَقیمُ ایمانُ عَبْدٍ حَتّی یسْتَقیمَ قَلْبُهُ وَ لا یسْتَقیمُ قَلْبُهُ حَتّی یسْتَقیمَ لِسانُهُ [1].


[1]. سفینة البحار، ج 2/ ص 510؛ نهج البلاغه، خطبه 174، ص 567 [ایمان بنده استوار نمیشود مگر اینکه قلبش استوار گردد، و قلبش استوار نمیشود مگر اینکه زبانش استوار گردد.]

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 22  صفحه : 356
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست