اجمالًا این مطلب را ذکر کردیم که افعال انسان دو گونهاند: یک گونه افعال طبیعی و عادی و معمولی که شایسته ستایش، آفرین گفتن و قهرمانانه شناختن نیست، و گونه دیگر کارهایی که انسانها آن کارها را قابل ستایش میدانند و کننده آن کارها را تحسین میکنند و آنها را به نوعی قهرمان میشناسند و ما اینها را کارهای اخلاقی مینامیم. رسیدیم به اینجا که رمز اخلاقی بودن چیست؟ یک کار چگونه و به چه جهت رنگ اخلاقی پیدا میکند و با افعال طبیعی تمایز پیدا مینماید؟ به تعبیر دیگر معیار و مقیاس اخلاقی بودن چیست؟ در اینجا نظریههای گوناگونی وجود دارد که ما این نظریهها را ابتدا نقل میکنیم و بعد نقد و بررسی. کدامیک از این نظریات صحیح است، کدام ناصحیح؟ و یا یک نظریه ممکن است قسمتی از آن صحیح باشد و قسمتی ناصحیح.