نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 22 صفحه : 276
طاس شد. طوطی ناراحت شد و زبان از گفتار بست. بعد مرد بقال هرچه کرد که طوطی را به سخن بیاورد ممکن نشد. از عمل خودش پشیمان شد، تا آنکه روزی در فکر فرو رفته بود که چه کند طوطی را به زبان آورد. مرد ژنده پوشی که از قضا سر او هم طاس بود آمد از آنجا بگذرد. چشم طوطی که به او افتاد دید سر آن درویش مثل سر خودش طاس است و بیمو، یکمرتبه به سخن درآمد:
طوطی اندر گفت آمد در زبان
بانگ بر درویش بر زد کای فلان
از چهای کل با کلان آمیختی
تو مگر از شیشه روغن ریختی
خیال کرد علت اینکه سر آن درویش هم طاس است این است که از شیشه روغن ریخته و با مشت به سرش زدهاند موها ریخته. به او گفت: حتماً تو هم روزی مثل من شیشه روغن بادام را ریختهای و اربابت با مشت به سرت زده که موهای سرت ریخته. کار آن مرد درویش را از کار خودش قیاس گرفت:
از قیاسش خنده آمد خلق را
کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر شیر
مقصودم این است که فرق است بین اینکه بگوییم درباره پاکان و اولیای خدا از روی وجود خودت قضاوت نکن و کار آنها را از خود قیاس نگیر، و بین آنکه بگوییم حساب آنها بکلی جداست و آنها را مقیاس و سرمشق قرار نده. قرآن کریم میگوید: