انسان به حکم طبع اوّلی خود هنگامی که میبیند یک فکر و عقیده خاص مورد قبول نسلهای گذشته بوده است خود به خود بدون آنکه مجالی به اندیشه خود بدهد آن را میپذیرد. قرآن یادآوری میکند که پذیرفتهها و باورهای گذشتگان را مادام که با معیار عقل نسنجیدهاید نپذیرید؛ در مقابل باورهای گذشتگان استقلال فکری داشته باشید. در سوره بقره آیه 170 میگوید:
وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَینا عَلَیهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یعْقِلُونَ شَیئاً وَ لا یهْتَدُونَ.
اگر به آنها گفته شود که از آنچه خدا به وسیله وحی فرود آورده پیروی کنید، میگویند: خیر، ما همان روشها و سنتها را پیروی میکنیم که پدران گذشته خود را بر آن یافتهایم. آیا اگر پدرانشان هیچ چیزی را فهم نمیکردهاند و راهی را نمییافتهاند باز هم از آنها پیروی میکنند؟!
5. شخصیت گرایی
یکی دیگر از موجبات لغزش اندیشه، گرایش به شخصیتهاست. شخصیتهای بزرگ تاریخی یا معاصر از نظر عظمتی که در نفوس دارند بر روی فکر و اندیشه و تصمیم و اراده دیگران اثر میگذارند و در حقیقت، هم فکر و هم اراده دیگران را تسخیر میکنند. دیگران آنچنان میاندیشند که آنها میاندیشند و آنچنان تصمیم میگیرند که آنها میگیرند؛ دیگران در مقابل آنها استقلال فکر و اراده خود را از دست میدهند.
قرآن کریم ما را دعوت به استقلال فکری میکند و پیرویهای کورکورانه از اکابر و شخصیتها را موجب شقاوت ابدی میداند؛ لهذا از زبان مردمی که از این راه گمراه میشوند نقل میکند که در قیامت میگویند: