responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 682

خصلت انفرادی دارد نه خصلت اجتماعی، چطور؟ در کشاورزی قدیم (ما خودمان اهل دِه هستیم) اینجور بود که در قصبهای مثل فریمان ما غیر از کشاورزهای آزادی که در ایام سال فقط دیمه کاری میکردند 240 نفر در 24 قسمت (که میگفتند 24 صحرا) کار میکردند و هر صحرایی یک سرسالار داشت و پنج سالار و پنج دهقان، و کارها میان آنها تقسیم میشد؛ یعنی 24 دستگاه بود و تمام این 24 دستگاه زیر نظارت یک فردی بود که در اصطلاح آنجا به او داروغه میگفتند، و داروغه کسی بود که از طرف ارباب تعیین میشد. آنوقت زمینها هر سال به شکل خاصی تقسیم میشد که معلوم بود چه کسی در کجا باید زراعت کند. گاهی یک کارهای مشترکی بود، فرض کنید یک کاری بود که باید شصت نفر در آنِ واحد کار کنند؛ آنوقت اینها بین خود تقسیم میکردند که مثلًا یک نفر این شخص بدهد دو نفر آن شخص و ... یک کار اجتماعی بود. کار کشاورزی ابزاری قدیم یک کار اجتماعی بود. در تمام آن منطقه که من اطلاع دارم کارها همه به صورت اجتماعی بود. تا ماشین (تراکتور) به وجود آمد. اتفاقاً این تراکتورها یک نفسی شد برای اربابها یعنی برای کسی که پول داشت یک تراکتور بخرد. اینها را از شر رعیت داری نجات داد. آنهایشان که اهل کار و ابتکار بودند یک مقدار محدود زمین را به خودشان اختصاص دادند باقی دیگرِ زمینها را تقسیم کردند. بعد رفت یک یا چند تراکتور خرید و آنجا را با عمله کم زیر کشت برد، چون هر تراکتوری یک یا دو نفر بیشتر کارگر نمیخواهد. به اندازهای که آن 240 نفر زمین را تحت زراعت میآوردند این شخص با دو تا تراکتور و چهارتا آدم زیر زراعت میآورد. نه احتیاج به داروغه داشت نه احتیاج به دشتبان داشت نه احتیاج به سرسالار داشت و نه احتیاج به افراد دیگری؛ یعنی ماشین در اینجا هیچ خصلت اجتماعی ندارد و سبب نمیشود که کارگرها بیایند جمع بشوند که بعد خطری برای اربابها به وجود بیاورد.

پس بعضی از ماشینها اینطور است. البته بعضی از ماشینها مثل کارخانه ذوب آهن آنطور است. تازه آن هم در سطح بالایش- این گونه که از آمریکا و غیره نقل میکنند- در این جهت تعالی پیدا میکند که ماشین کار را از دست کارگر بگیرد، تدریجاً بر توسعه ماشین افزوده و از عدد کارگر کاسته میشود که این تئوری مارکس هم از این جهت دارد تضعیف میشود.

مسئله فروش نیروی کار

مسئلهای که عرض میکردیم، راجع به ماهیت طبقه پرولتاریا بود که از نظر اینها ماهیت این طبقه با ماهیت آن طبقات [یعنی طبقات کارگر در قبل از دوره سرمایه داری] فرق دارد. من عرض میکنم که چه فرقی دارد. مگر او نیروی کارش را نمیفروخت؟ مگر یک کلفت یا نوکری هم که قدیم در یک خانه میآمد خدمت میکرد اجیر میشد و ماهانه مثلًا پنجاه تومان میگرفت نیروی کارش را

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 682
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست