responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 557

از نظر منشأ حیات نیز مسئله فرق نمیکند؛ یعنی از نظر اینکه حیات یک حقیقتی است که بر ماده اضافه میشود یعنی بُعد جدیدی است که به ماده داده میشود، باز فرق نمیکند که بگوییم آدمِ اوّل یا هر حیوان اوّلی ابتدا خلق شد یا بگوییم آن سلول اوّل به این شکل به وجود آمد. هنوز هم علم در مورد سلول اوّل گرفتار است و تازه برای ما آن بحث مطرح نیست که سلول اوّل چگونه به وجود آمد. برای ما خود حیات به عنوان بعدی غیر از ابعاد مادی مطرح است نه فقط سلول اوّل، که هنوز هم علم نتوانسته ثابت کند که حیات چگونه در روی زمین به وجود آمد. چنین نیست که چون سلول اوّل به وجود آمده خدایی بوده است. حیات، خودش یک بعد جدید در وجود ماده است. اگر استدلال میشود به این شکل است که طبیعت هر انسانی در رابطه با ماوراء خودش است، یعنی: اینکه دائماً حیات در عالم پیدا میشود، خودش همیشه یک رابطه طبیعت و ماوراء طبیعت است، و باز حیاتْ خودش مراتب دارد: گیاه یک مرتبه آن است، حیوان مرتبه دیگر است.

به انسان که میرسیم باز یک بُعد جدید به وجود میآید که ما آن را فطرت انسانیه و روح الهی مینامیم که آن روح الهی است که به انسان بُعد انسانی داده، انسان را فنّان کرده است، انسان را هنرمند کرده است، انسان را عاقل و باشعور کرده (یعنی به انسان قدرت اندیشیدن داده است) و به انسان آرزو و خواست لایتناهی داده است، که این مسئله یکی از مهمترین مسائل است و عرفا آن را به این شکل طرح میکنند، میگویند: «انسان طالب کمال مطلق است» یعنی انسان در هیچ مرحلهای از تکامل ایست نمیکند و متوقف نمیشود، به هر مرحلهای از تکامل برسد باز مرحله بعد را میخواهد. این یک بُعد خارق العاده در وجود انسان است.

پس این حرفها که انسان به دلیل سابقه بیولوژیک [دارای تکامل اجتماعی است] بکلی از مرحله پرت است و با مسئله توحید و جنبه معنوی انسان و بلکه جنبه معنوی هر حیاتی هیچ گونه ارتباطی ندارد، آن جنبه که حیات یک حقیقتی است و یک بعد جدیدی برای ماده است که ماده در شرایطی که قابلیت پیدا میکند دارای بعد جدید میشود، باز در مراحل تکاملْ قابلیتش که اضافه میشود بعد جدیدی و بعد جدیدی مییابد تا میرسد به انسان. تکامل مغز انسان یعنی قابلیت پیدا کردن ماده برای اینکه یک حیات جدید پیدا کند. در آن حدیث معروف امیرالمؤمنین هست که ما چند نفس داریم: نفس نباتی، نفس حیوانی، نفس انسانی و نفس مَلَکی، بُعدی و بُعدی و بُعدی و بُعدی. این خودش یک حقیقت خیلی بزرگ است. پس این حرفهایی که اینها میزنند و به این چیزها استدلال میکنند بکلی بیارزش است.

آیا شعور انسان بر ابزارسازی او مقدم است یا برعکس؟

ما فعلًا باید بحث را به این شکل طرح کنیم که آیا انسان در مرحله مقدم، باشعور شد که ابزارساز

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 15  صفحه : 557
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست