responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 9  صفحه : 34

است که ظاهر میشود- خودشان را از ناحيه يمين خود میبينند؛ میبينند وجودشان از طرف راستشان گسترش پيدا کرده.

وَ امّا مَنْ اوتِی کتابَهُ بِشِمالِهِ و اما آن که کتابش از ناحيه چپش به او داده میشود و در واقع کتابش از ناحيه چپ خودش برايش ظاهر میشود؛ میبيند طرف راست خالی مانده، هرچه که هست در طرف چپ است.فَيَقولُ يا لَيْتَنی لَم اوتَ کتابِيَهْ. به عکس او که داد میکشيد:هاؤُمُ اقْرَؤا کتابِيَهْ (بياييد اين نامه و اين کتاب مرا بخوانيد) میگويد ای کاش چنين کتابی به دست من داده نمیشد.وَ لَمْ ادْرِ ما حِسابِيَهْ. او میگفت:انّی ظَنَنْتُ انّی مُلاقٍ حِسابِيَهْ، اين میگويد: ای کاش هرگز اطلاع بر چنين حسابی پيدا نمیکردم.يا لَيْتَها کانَتِ الْقاضِيَةَ ای کاش مرگ، مرگ میبود؛ ای کاش مرگ، پايان میبود؛ ای کاش همينطور که مرديم مردن برای ما نيستی میبود نه انتقال از جايی به جايی.يا لَيْتَها ای کاش آن (يعنی مرگ) قاضِيَة- يعنی پاياندهنده- میبود، ای کاش مرگ برای ما نيستی میبود.ما اغْنی عَنّی مالِيَهْ. نگاه میکند، مثل آدمی که زير پای خودش را خالی میبيند، میبيند آن چيزهايی که به آنها تکيه کرده بود پوچ از آب درآمد؛ آنچه بايد به او تکيه میکرد وجود ندارد و آنچه به آن تکيه کرده است (زر و زور، مال و قدرت دنيا، اينها که تکيهگاه روحش بود) حالا که به اينجا آمده، از آنها خبری نيست چون اينها ديگر آنجا کارگر نيست؛ درست مثل آدمی که در بالای يک قله خيلی بلند و مرتفعی باشد و يکمرتبه احساس کند بکلی زير پايش خالی است. میگويد:ما اغْنی عَنّی مالِيَهْ مال و ثروتم هيچ به درد من نخورد، هيچ مرا بینياز نکرد و هيچ رفع نياز از من نکرد.هَلَک عَنّی سُلْطانِيَهْ. قدرتها کجا رفت، زورها کجا رفت، همه هالک و نيست و پوچ [بودند،] همه از بين رفت.

اينها حالت آن شخص است که با خود دارد حديث نفس میکند.

نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 9  صفحه : 34
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست