responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 9  صفحه : 212

داستان معروف حضرت امير است که ايشان طفل ده ساله بودند که پيغمبر اکرم به رسالت مبعوث شدند و وقتی که به منزل آمدند رسالت خودشان را اعلام کردند. پيغمبر ايمان آوردی؟ گفت: آيا خدا وقتی که میخواست مرا خلق کند با پدرم مشورت کرد و من را خلق کرد که من حالا خواستم به خدا ايمان بياورم با پدرم مشورت کنم؟ يعنی رابطه يک انسان با خدا از رابطهاش با هرکس ديگر نزديکتر و قويتر است. گيرم مشورت میکردم و پدرم میگفت: نه، [آيا بايد حرف او را گوش میکردم؟]

اينها هم گفتند:وَ انّا لَمّا سَمِعْنَا الْهُدی امَنّا بِهِ ما به صرف اينکه شنيديم منتظر کسی نشديم و ايمان آورديم.فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ هرکسی که به پروردگار و خالق و پرورشدهنده خود، آن ذاتی که از هر ذات ديگر به او نزديکتر است، ايمان بياورد فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً. (بَخس يعنی نقص و کاستی. ارهاق يعنی فرا گرفتن؛ مقصود مسلط شدن يک امر مکروه و نامطلوب است.) کسی که به خدای خودش ايمان بياورد و پيوندش را با پروردگار خود محکم کند هيچ بيمی از کاستی و پيش آمدن کارهای سخت و نامطلوب ندارد؛ يعنی وقتی که پای ايمان به خدا به ميان بيايد ديگر هيچ مسألهای برای ما مطرح نيست.

حال چرا قرآن اين مطلب را بازگو میکند؟ برای اين است که انسان هم ياد بگيرد: ای انسانها! شما از اين گروه- ولو اينکه در درجه پايينتر هستند- ياد بگيريد که مسأله ايمان مافوق همه مسائل ديگر است.

وَ انّا مِنَّا الْمُسْلِمونَ وَ مِنَّا الْقاسِطونَ ما هم حالا دو دسته شديم ( «ما»

نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 9  صفحه : 212
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست