responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 9  صفحه : 19

ميرفندرسکی در زمان صفويه بوده و معاصر ميرداماد است. مرد حکيم فيلسوفی است و بعلاوه مرد وارستهای بوده که اغلب در زی علما و متشخّصين در نمیآمده و خيلی آزادمنش زندگی میکرده است. با يک لباس سادهای هر جا میخواست میرفت. ولی در عين حال مرد بسيار فاضلی است. هندوستان هم رفته بود، با فلسفه هند هم آشنا بوده و گويا کتابهايی هم در فلسفه هند ترجمه کرده است.

اهل رياضيات و فلسفه بوده، مرد عارف مشربی بوده است. آدم عجيبی بوده که شاه عباس از اين جهتش رنج میبرد و از طرفی میخواست مير بيايد در محضر او ولی میخواست مير تعيّن خودش را حفظ کند. اما به او میگفتند ما مير را در فلان کوچه ديديم که سر فلان معرکه ايستاده بود و معرکه را تماشا میکرد. میگويند روزی شاه عباس خواست به کنايه منعش کند، به او گفت عجيب است از بعضی علما که ما میشنويم میروند آنجا که مرکز اراذل و اوباش است میايستند.

(خواست به مير بفهماند.) مير گفت: نه، من هر روز آنجا هستم هيچ کدام از علما را آنجا نديدهام (خنده حضار). شاه عباس سکوت کرد، ديد با اين نمیشود حرف زد.

اينگونه مردی بوده است. يک رباعی دارد، میگويد:

حق، جان جهان است و جهان همچو بدن

اصناف ملائک چو قوای اين تن

افلاک و عناصر و مواليد، اعضا

توحيد همين است و دگرها همه تن

حال برای علمای امروز، بالخصوص از صد سال پيش به اين طرف، اين اصل جلب نظر کرده است به طوری که در فيلسوفان عصر ما هگل بالخصوص روی اين اصل تکيه کرد و بعد شاگردهايش و از آن جمله مارکس، که يکی از اصول فلسفه مارکسيسم همين اصل تأثير متقابل

نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 9  صفحه : 19
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست