responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 3  صفحه : 260

نمیتوانست به طور دستهجمعی وارد بشود، باید دو نفر سه نفر از راههای باریک عبور میکردند. اینها رفتند و در یک نقطه خیلی سختی کمین کردند که در آنجا یا شتر پیغمبر را رم بدهند و یا به شکل دیگری پیغمبر را به قعر دره بیندازند و بعد بگویند که مثلًا شتر پیغمبر رم کرد یا لغزید.

وحی آسمانی پیغمبر اکرم را آگاه کرد. ظاهراً شب بود و اینها لثام به صورت خودشان بسته بودند. عمّار و حذیفه همراه پیغمبر اکرم بودند. رسول اکرم به حذیفه فرمود: برو جلو، افرادی را میبینی و به آنها بگو که قضیه از این قرار است، شما چنین تصمیمی دارید. تا رفت و به اینها گفت، فهمیدند که پیغمبر آگاه شده و فرار کردند. حضرت رسول به حذیفه فرمود: حذیفه! آیا تو اینها را شناختی؟ گفت: نه.

فرمود: اینها این و این و ... بودند (دوازده یا پانزده نفر را پیغمبر اکرم اسم برد) و ظاهراً به امر خود پیغمبر از باب اینکه مصلحت نبود، حذیفه هرگز این سرّ و راز را فاش نکرد. و قرائن نشان میدهد که اینها افرادی بودند که مصلحت اسلام و مسلمین نبود که این پرده دریده شود و راز اینها فاش گردد. این بود که حذیفه در میان مسلمین یک آدم رازدار شناخته میشد و خیلی افراد درباره خودشان شک میکردند [و از او سؤال مینمودند.] ظاهراً درباره خلیفه دوم مینویسند که به حذیفه میگفت: حذیفه! تو درباره من دعا میکنی یا نه؟ میگفت: من درباره مؤمنین و مؤمنات دعا میکنم، تو اگر از آنها باشی مشمول هستی اگر نه، نه.

به هر حال یک چنین جریان خیلی مهمی پیش آمده که از لحن آیات استفاده میشود. در شأن نزول این آیات خیلی حرفها زدهاند

نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 3  صفحه : 260
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست