است و در نتیجه عدم تعادل نسب میان مواد مورد مبادله، احتیاج به اعتبار «پول» پیش آمده که یکی از مواد مورد رغبت را واحد مقیاس از برای سنجش سایر مواد مورد حاجت قرار بدهند و البته این اعتبار نیز یک سلسله اعتبارات فرعی مربوطه را ایجاب میکند که دستگاه وضع پول طلا و نقره و اسکناس و چک و اوراق دیگر بهادار و اعتبار و غیره با احکام و آثار خود نماینده آنها میباشند.
و البته اینهمه تحولات اعتباری تنها به مورد «ملک» اختصاص نداشته و در سایر موارد «اختصاص» نیز عیناً مانند ملک یا با تغییرات مناسبی- مانند اقسام طلاق و مبادلههای گوناگون حقوقی- پیدا میشوند.
و هر یک از این موضوعات اعتباریه و آثار دامنهدار آنها قابل گفتگوهای علمی دراز میباشد که ممکن است در اطراف آنها نظرهای گوناگون داده شود و در جاهای مخصوص به خود مورد کنجکاوی گردیدهاند ولی از غرض بحث ما کنار بوده و فقط نظر ما از این بحث تذکر دادن این نکته است که همه این موضوعات و خواص و آثار آنها اعتباری و ساخته ذهن هستند که مطابق حقیقی خارجی ندارند.
2. کلام، سخن
نیازمندی به ساختن سخن و وضع لفظ دلالت کننده از چیزهایی است که انسان (و غالب جانوران صدادار تا آنجا که میدانیم) در اولین مرحله اجتماع پی به آن میبرند زیرا هر اجتماع کوچک یا بزرگ، احتیاج افراد خود را به فهمیدن مقاصد و منویات همدیگر تثبیت میکند.
و البته این ساخته اجتماعی نیز مانند سایر ساختههای پر شاخ و برگ اجتماعی نخستین بار به طور خیلی ساده از یک فطرت بسیار ساده و بیآلایش سرچشمه گرفته است و چنانکه میان نوزادان حیوانات و مادرهای آنها در نخستین تفهیم و تفهم و همچنین در فهمانیدن و فهمیدن نوزادان انسانی مشاهده مینماییم این کار از «محسوسات» شروع میشود چنانکه مرغ به جهت فهمانیدن جوجه برابر چشم او نوک منقار به دانه زده و برداشته و میخورد و جوجه نیز همان کار را کرده و رفع حاجت (گرسنگی) خود را حس میکند و اگر چنانچه جوجه غافل بوده باشد مرغ صدایی کرده و این کار را انجام میدهد و جوجه نیز به موجب غریزه بحث از علل حوادث که غریزه حیوانی است متوجه جهت صدا شده و کار مادر را دیده و خود نیز با تقلید همان کار را انجام میدهد و نظایر این کار در انسان و سایر حیوانات زیاد میباشد؛ و چنانکه میبینیم در این مرحله دلالت صدا به معنی مقصود، دلالت عقلی بوده و بالملازمه است و خود معنی مقصود (با وجود خارجی) به مخاطب نشان داده