ملایم قوه غاذیه که نوشیدن است انجام دهد) ولی سّم محلول به واسطه ورود به معده فعالیت کرده او را بکشد؛ یا به نور بسیار قوی مانند قرص خورشید نگاه کرده و قوه باصره را از کار اندازد و یا با یکی از قوا قوه دیگری را خنثی نماید؛ مثلًا پلکها را بسته و نگذارد چشم کار کند، انگشت به گوش گذاشته و نشنود، ولی هرگز نمیشود انسان یا هر موجود از وجود خود مستقیماً عدم خود را بخواهد یا از قوهای مستقیماً بطلان فعالیت خود قوه را تقاضا نماید.
از این بیان میتوان نتیجه زیر را گرفت:
اگر چه اعتبارات عامه قابل تغییر نیستند ولی از راه برخی از آنها در مورد برخی دیگر میشود تصرف نموده و به وجهی اعتبار عمومی را از کار انداخت؛ یعنی موردی را در دایره فعالیت وی دخل داده و مورد دیگر را بیرون کرده و در نتیجه اعتبار عمومی را نسبت به مورد اول خود از کار انداخت. مثلًا زمانی مسافرتهای طولانی را با چارپا یا کجاوه یا تخت روان انجام میدادند. کجاوه یا تخت روان یا چارپا برای پیمودن راههای دور و دراز لازم و خوب بود ولی با پیدایش وسائلی تازه مانند اتومبیل، راه آهن، هواپیما، قاعده «لزوم انتخاب اخف و اسهل» وسیله تازه را به جای کهنه نشانیده و صفت «لزوم» و «خوبی» را از آن گرفته و به این داده، البته اصل «خوبی» از میان نرفت ولی جای خود را عوض نمود. در هر گوشه و کناری از اجتماع امروز صدها مثال برای این گونه تغییرات رسومی، آدابی، اخلاقی، معاملاتی، تماسهای اجتماعی میتوان پیدا کرد.
چیزی که هست این است که اصول اعتبارات عمومی پیوسته زنده و سرگرم ادامه فعالیت بوده تنها موارد و مصادیق آنها جا به جا میشود و جامعه بشری پیوسته به پیشرفت خود در استخدام و استفاده از ماده ادامه داده و سرگرم توسعه و رفع تضییقات زندگی بوده و هر روز صحنه زندگی دیروزی خود را عوض میکند و این لازمه برخورد و فعل و انفعالی است که اصول اعتبارات در همدیگر دارند. و از این بیان نتیجه گرفته میشود: «تغییر اعتبارات خود یکی از اعتبارات عمومی است».
تغییر اعتبارات را در بخشهای زیر میتوان تلخیص کرد:
(1). منطقههای گوناگون زمین که از جهت گرما و سرما و دیگر خواص و آثار طبیعی، مختلف میباشد تأثیرات مختلف و عمیقی در طبایع افراد انسان داشته و از این راه در کیفیت و کمیت احتیاجات تأثیر بسزایی میکنند و همچنین در احساسات درونی و افکار و اخلاق اجتماعی، و در پیرو آنها ادراکات اعتباری آنها از هم جدا خواهد بود. مثلًا احتیاجات گرما و سرمایی منطقه استوایی نقطه مقابل احتیاجات منطقه قطبی بوده و از همین جهت از حیث تجهیزات، مختلف میباشند.
در منطقه استوایی در اغلب اجزاء سال برای انسان یک لنگ که به میان ببندد لازم، و