میدهند، و در هر حال چه معقولات اولیه و چه معقولات ثانویه مسبوق به ادراکات جزئیه حسیهاند.
در اینجا کافی است که گفتار صدر المتألهین را در شواهد الربوبیه و در اسفار گواه بیاوریم:
وی در اشراق نهم از شاهد اول از مشهد سوم کتاب شواهد الربوبیه میگوید:
«اولین چیزی که از آثار محسوسات که معقول بالقوه هستند و در خزانه متخیله (حافظه) مجتمع هستند حادث میشود بدیهیات است و آن عبارت است از اولیات و تجربیات ...»
در مبحث عقل و معقول اسفار پس از آنکه عمل آلات حسیه را بیان میکند و میگوید «حواس به منزله جاسوسهای مختلفی هستند که از نواحی مختلف خبر میآورند و نفس از طریق این جاسوسها بهرهمند میشود» اینطور به گفته خود ادامه میدهد:
«سپس این تصورات حسیه، نفس را مستعد میکند برای حاصل شدن بدیهیات اولیه تصوریه و بدیهیات اولیه تصدیقیه.»
در اینجا بی مناسبت نیست که گفتار متکلم و مفسر معروف امام فخر رازی در تفسیر کبیر را نیز نقل کنیم. فخر رازی در جلد پنجم تفسیر کبیر در ذیل آیه کریمه«و اللّه اخرجکم من بطون امّهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السّمع و الابصار و الافئدة لعلّکم تشکرون» [1] (آیه 78 از سوره نحل) میگوید:
«نفس انسان در آغاز خلقت از جمیع علوم و معارف خالی است و خداوند حواس را به او عنایت فرمود تا از این راه علوم و معارف را استفاده کند.»
وی از جمله«لا تعلمون شیئاً» استفاده میکند که نفس انسان در آغاز کودکی واجد هیچ معلومی نیست و از تعقیب این جمله به جمله«و جعل لکم السّمع و الابصار و
[1] خدا شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی که هیچ چیزی نمیدانستید و از برای شما گوش و چشمها و دلها قرار داد، باشد که سپاسگزاری نمایید.