ایجاد میکند و گاهی بدون آنکه خود توجه داشته باشد این تغییرات و تجهیزات پیدا میشود چنانکه مثلًا اگر انسانی را به ارتفاع زیاد ببرند خود به خود بر عده گلبولهای قرمز خون وی افزوده میشود تا بتوانند اکسیژن را که در آن ارتفاع، تقلیل یافته به مقدار کافی به خود جلب کنند همچنانکه در نباتات نیز کم و بیش این اصل حکمفرماست. این اصل به نام «اصل انطباق با محیط» خوانده میشود. بسیاری از علمای حیوانشناسی پیدایش اعضا و جوارح و جهازات عجیب بدنی حیوانات را روی همین اصل توجیه کردهاند.
در اینکه وضع ساختمان وجودی موجود زنده متناسب با احتیاجات وی است و هم در اینکه تغییر احتیاجات موجب تغییراتی در ساختمان وجودی موجود زنده از لحاظ تجهیزات حیاتی میشود و این تغییر تجهیزات همواره متناسب با رفع نیازمندیهای حیاتی است و به طوری است که موجبات ادامه حیات را فراهم میسازد علمای حیوانشناسی تردیدی ندارند و از قدیم هم کم و بیش توجهی به این مطلب شده- ابن سینا در کلمات خود اشارهای به این مطلب کرده است- ولی در اینکه علت حقیقی این تغییرات در ساختمان وجودی موجود زنده چیست و هم در اینکه حدود این تغییرات چقدر است و موجود زنده تا چه اندازه قدرت دارد که فعالیت کرده خود را با محیط سازگار و برای ادامه حیات آماده کند اختلاف است. بعضی علت این تغییرات را همان عوامل طبیعی محیط میدانند و بعضی خود احتیاج را موجد و پدید آورنده میدانند و بعضی نیروی حیاتی را که از آن به «نفس نامیه» (در نباتات) و «نفس حیوانیه» (در حیوانات) تعبیر میشود علت این تغییرات و تجهیزات میدانند و بعضی مستقیماً این تغییرات را مستند به علل ماوراءالطبیعهای میدانند. قدر مسلّم این است که علم تاکنون نتوانسته است علت واقعی این تغییرات را نشان بدهد و آنچه گفته شده است از قبیل نظریههای فلسفی است که با استدلالات فلسفی باید صحت و سقم آنها را سنجید. ما در اینجا نمیتوانیم از مطلب خودمان خارج شده وارد این مطلب بشویم، ناچار به جای دیگر موکول میکنیم. آنچه مربوط به مطلب فعلی ماست همین قدر است که چنین اصلی به نام «اصل انطباق با محیط» که ما برای آنکه معنای عامتری را شامل شود آن را «اصل انطباق با احتیاجات» میخوانیم بر وجود موجود زنده حکمفرماست و این انطباق گاهی پنهان از شعور و گاهی آشکار واقع میشود و این اصل هم بر شؤون جسمانی و هم بر شؤون نفسانی حاکم است یعنی از جهازات