نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی جلد : 1 صفحه : 22
درباره «حساب یسیر» [1] پرسید. پیامبر فرمودند: «ذلک العرض، و من نوقش الحساب عذب» [2]. مراد آسانگیری در مقام حسابرسی اعمال است؛ زیرا آنکه با او در مقام حسابرسی مناقشه و سختگیری شود؛ همین باعث شکنجه اوست. یا مانند ماجرای عدی بن حاتم که موقع خوابیدن ریسمانی زیر سرش میگذاشت، [3] و موارد دیگری که از حضرتش میپرسیدند. [4]- سپس زرکشی ادامه میدهد- مسلم است که تمام موارد تفسیر و تأویل از طریق صحابه به ما نرسیده است؛ از این رو ما نیز به آنچه آنان (صحابه) محتاج بودهاند حتی بیشتر از آنان نیازمندیم؛ زیرا نمیتوانیم کلید فهم زبان قرآن را بدون آن به دست آوریم». وی در ادامه میگوید: «روشن است که بخشی از تفسیر قرآن، به توضیح الفاظ کوتاه و بیان معنای آنها، و بخشی دیگر به ترجیح احتمالی- به دلیل شیوایی و ظرافت معنای به دست آمده از آن- بر احتمال دیگر مربوط است؛ لذا مفسر باید قاعدهای کلی در اختیار داشته باشد که هنگام تفسیر بتوان بر آن اعتماد کند و بدان تمسک جوید؛ و آن قاعده عبارت است از: شناخت معانی واژهها، شناخت ترکیب جملات، آگاهی از شیوه و سبک قرآن، ظاهر و باطن آیات و مطالب دیگری که فهم قاصر بشر به آسانی به آنها نمیرسد» [5].
تفاوت تفسیر و تأویل
در گذشته تفسیر و تأویل دو لفظ مترادف بود؛ لذا طبری در تفسیر خود «جامع البیان» آن دو را به یک معنا گرفته است، و در موقع تفسیر آیه میگوید: «القول فی تأویل الآیة»، ولی در اصطلاح متأخران، تأویل به معنایی مغایر با تفسیر و شاید اخصّ از آن به کار رفته است. تفسیر- چنان که گذشت- عبارت است از: رفع ابهام از
[1] اشاره به آیه مبارکه «فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً؛ پس هر کس نامه اعمالش به دست راستش داده شود زود باشد که حسابی آسان بر او گرفته شود». انشقاق 84: 7- 8. [2] جامع البیان، ج 30، ص 74. [3] همان، ج 2، ص 100. [4] ما به زودی در بخش مربوط به «تفسیر در عصر رسالت» نمونههایی از تفاسیر مأثور از پیامبر را ذکر خواهیم کرد. [5] رجوع شود به کتاب وی: «البرهان فی علوم القرآن»، ج 1، ص 15- 13.
نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی جلد : 1 صفحه : 22