responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی    جلد : 8  صفحه : 313

تحفظينى من بعد موتى لما قد

كان منى من حسن خلق و صحبة

ام تريدين ذا جمال و مال‌

و أنا فى الترب رهن سجن و غربة

ام عقبه گفت:

قد سمعنا اللذى تقول و ما قد

خفته يا خليل من ام عقبة

سوف ابكيك ما حييت بشجو

و مراث اقولها و بندبة

غسان گفت:

انا و اللّه واثق بك لكن‌

ربما خفت منك غدر النساء

بعد موت الازواج يا خير من عو

شر فارعى حقى بحسن وفاء

اننى قد رجوت ان تحفظى العه

د فكونى ان رمت عند رجائى‌

تا آنكه غسان مرد و ام عقبه را از چندين جا خواستگارى نمودند در جواب گفت:

ساحفظ غسانا على بعد داره‌

و ارعاه حتى نلتقى يوم نحشر

و انى لفى شغل عن الناس كلهم‌

فكفوا فما مثلى من الناس (بمن مات خ ل) يغدر

سابكى عليه ما حييت بعبرة

تجول على الخدين منى فتكثر (فتهمر خ ل)

تا آنكه مردم باصرارات خودشان افزودند، ام عقبه نيز بناچار قبول كرد، در شب زفاف، غسان را در خواب ديد كه اين اشعار را ميخواند:

غدرت و لم ترعى لبعلك حرمة

و لم تعرفى حقا و لم تحفظى عهدا

و لم تصبرى حولا حفاظا لصاحب‌

حلفت له يوما و لم تنجزى وعدا

غدرت به لماثوى فى ضريحه‌

كذالك ينسى كل من سكن اللحدا

امّ عقبه با وحشت بسيار از خواب بيدار شد بطورى كه گويا غسان حاضر بود و در پاسخ استفسار از سبب آن گفت غسان زندگانى را براى من تيره‌وتار كرده و ديگر رغبتى در فرح و سرورم نگذاشت كه در خوابم آمد و اين اشعار را خواند پس آنها را تكرار كرده و ميگريست و زنان نيز مشغولش ميكردند تا آنكه ايشان را اغفال كرده و كاردى بدست گرفت و خودش را ذبح نموده و فداى دوست خود گرديد. اسم و زمان ام عقبه بدست نيامد.

(ص 60 در منثور)

ام عقيل- فاطمه‌

- بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف قرشيه هاشميه، والده معظّمه حضرت على بن ابيطالب ع و سه برادر والاگهر آن سرور

نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی    جلد : 8  صفحه : 313
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست