نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 7 صفحه : 358
مغيّبات حضرت امير المؤمنين ع گويد: از آن جمله است خبر دادن آن حضرت بعمارت بغداد و سلطنت بنى عباس و مستردّ شدن ملك ايشان بمغول كه پدرم آن را نزد هلاكو روايت كرد و سبب سلامتى حلّه و كربلا و نجف و كوفه از قتل و غارت گرديد.
وقتيكه هلاكو ببغداد مىآمد پيش از فتح آن بلده و قتل خليفه اكثر اهل حلّه بسمت حجاز فرار كردند و فقط جمع اندكى كه من جمله پدر من و ابن طاووس و ابن ابى العز (مذكورين فوق) بودهاند باقى ماندند، هرسه متّفقا نامهاى مشعر بتحت امر بودن ايشان به هلاكو نوشته و توسط يكنفر از عجم فرستادند. هلاكو نيز فرمانى صادر كرد و امر داد كه حاضر دربار باشند، آن دو نفر بجهت معلوم نبودن مآل كار انديشناك شدند و تنها شيخ سديد الدين پدر علّامه بمصاحبت دو نفر ايلچى هلاكو، نزد وى رفت، هلاكو گفت كه پيش از استعلام عاقبت امر من و خليفه شما، بچه جسارت پيش من آمدى سديد الدين گفت اين اقدام ما بجهت حديثى ميباشد كه از حضرت امير المؤمنين ع بما رسيده و در خطبه زوراء فرموده است: زوراء مكانى است كه داراى درختان بزرگ و قوى، بناهاى مستحكم، سكنه بسيار، رؤسا و خزينهداران است، اولاد عباس استيطانش مىكنند، در عمارات پرنقشونگار آن سكونت كرده و مكان لهو و لعبش مينمايند، در آنجا خوف و جور و ظلم، بسيار ميشود، پيشوايان فاجر و امراى فاسق و وزراى خاين روى كار ميآيند، اولاد فارس و روم خدمتكار ايشان باشند، امر بمعروف و نهى از منكر را امتثال ننمايند. مردان با مردان، زنان با زنان شهوترانى ميكنند (اشاره به سحق و لواط است). در اين حال، اهل زوراء در اثر سطوت ترك و قهر و غلبه ايشان مبتلاى همّ و غمّ و آه و ناله و گريه و نوحه ميشوند.
ترك، گروهى است كه حدقه چشم ايشان كوچك، رويهاى ايشان مانند سپر گرد و مدوّر، بدنهايشان صاف و ساده و بىمو، لباسهايشان از آهن باشد. پيشواى ايشان پادشاهى است كه از كشور خودشان آمده، بسيار قوىشوكت و بلندآوازه و بلندهمّت باشد، بهر شهرى كه ميرسد فتح مينمايد، هربيدقى را كه مقاومتش كند سرنگون ميسازد، واىواى بحال
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 7 صفحه : 358