نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 7 صفحه : 204
معنى آن و مرام شاعر چيست ايشان درمانده و عقيده او را استفسار نمودند گفت همانا مراد شاعر اين است كه من مورد ملامت نيستم زيرا كه من مال انفاق كردهام كه بىاهميّت است و عرض و ناموس انفاق نكردهام كه قابل جبران نباشد پس خادم بدو گفت كه اينجا جاى تو نيست، دست او را گرفته و بلندش كرده و در صدر مجلسش نشانيد. احمد گفت نشستن در جايى كه از آن بلند شده و در بالاتر از آن بنشينى بهتر از عكس آن است احمد و ابن قادم را كه او نيز يكى از ادباى حاضر مجلس بوده براى تعليم و تربيت پسران متوكّل انتخاب نمودند.
در روضات الجنّات گويد احمد بن عبيد بن ناصح بن بلنجر، نحوى كوفى، ديلمىّ الاصل، ابو جعفر الكنية، ابو عصيدة الشّهرة، از موالى و آزاد كردههاى بنى هاشم و از ائمّه علماى عربيّه ميباشد از اصمعى و واقدى روايت كرده و قاسم انبارى نيز از وى روايت مينمايد. او معلّم معتز باللّه پسر متوكّل عباسى بود، پس از آنكه وليعهد بودن معتز از طرف متوكّل تصميم شد احمد از رتبه او كه نزد وى داشته كاست، غذاى او را تأخير كرد، او را بدون گناه زده و گوشمالش داد، متوكّل از قضيه مطّلع شد و سبب آن را پرسيد احمد گفت چون وليعهد بودن او تصميم شده خواستم كه قدر مقام و رتبه را براى او بفهمانم، از فشار مظلوميّت و رنج و الم گرسنهگيش بياگاهانم، اين سه كار را كردم تا بعد از اشغال مقام خلافت در تنزيل رتبه ديگران نكوشد، از حال مظلومان و گرسنگان بىاطّلاع نباشد. اين جمله مورد تحسين متوكّل شده و دو هزار درهم بدو بخشيد. در روضات بعد از اين جمله گويد: ابو عصيده شيعىمذهب بود، پس از آنكه از پسر متوكّل شنيد كه پدرش درباره حضرت صديقه طاهره ع ناسزا گفته و سبّ مينمايد او را در قتل پدر اجازه داد و گفت پس از آنكه از خودش شنيده باشى در قتل او محذورى براى تو نبوده و نزد خدايتعالى مورد مؤاخذه نخواهى شد الّا اينكه بعد از آن زياده بر شش ماه عمر نميكنى كه قاتل پدر زياده از اين مدت عمر نميكند پسر نيز از تهدل راضى شد و با چندى از غلامان خود تبانى كرده و در دلشب بسرش ريختند و در بدترين
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 7 صفحه : 204