نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 6 صفحه : 87
جعدى گفتن او بجهت انتساب بجدّ اعلايش جعده و نابغه گفتن او نيز بدان سبب بوده كه بعد از تشرّف باسلام تا سى سال ديگر اصلا شعرى نگفته و بعد از اين مدت، باز بشعر گفتن آغاز كرد و بنابغه مشتهر گرديد كه گويا شاعرى او بعد از اختفا بعرصه ظهور آمده و يا بدرجه كمال رسيده است. اما اسم نابغه جعدى چنانچه موافق مدارك موجوده نزد اين نگارنده نگارش داديم قيس بن عبد اللّه يا كعب بوده و در اينكه قاموس الاعلام نام او را حسان بن قيس بن عبد اللّه نوشته مأخذى نديدم و سال وفات او بدست نيامد.
(تنقيح المقال و 4532 ج 6 س و غيره)
نابغه ذبيانى- زياد بن معاوية بن ذباب
- مكنّى به ابو امامه و ابو حامد، ملقّب به نابغه و بجهت اتّصال نسبش بسعد بن ذبيان از بطون قبيله مضر به ذبيانى موصوف، از مشاهير و طبقه اوّل شعراى زمان جاهليّت ميباشد كه بساير شعراى وقت مقدّم، نزد ايشان بسيار محترم و مقامى ارجمند داشت. اعشى و حسان بن ثابت و ديگر شعراى نامى عصر، اشعار خودشان را در توى خيمه و چادرى چرمينه (كه در بازار عكاظه براى او نصب شده بوده) پيش او خوانده و بنظر و تصديق وى ميرسانيدند.
عمر بن خطّاب و عبد اللّه بن عباس هم باستناد بعضى از اشعار او، به اشعر العرب موصوفش ميداشتند.
ذبيان با نعمان بن منذر مأنوس و از ندماى وى بوده و بتمامى درباريان وى تقدّم داشت، مدايح بسيارى در حق وى گفته و از اين راه ثروت بسيارى اندوخته بود و همواره در ظروف طلا و نقره صرف غذا مينمود تا آنكه روزى منخل بن عبيد يشكرى بجهت رنج خاطر و افسردهدلى كه با حسد و رقابت توأم بوده نزد نعمان از وى سعايت و بدگوئى كرد و بدان جهت در نظر نعمان منفور شد، بدربار غسانيان شام رفت و نزد عمر بن حارث غسانى و بعد از او نزد برادرش نعمان غسانى با احترام و عزّت ميزيست اخيرا بهر وسيله كه بوده باز نزد نعمان بن منذر برگشت، قصائدى در اعتذار و اظهار تبرّى از گفتههاى منخل نظم كرد و اعتذاريات نابغه مشهور و در بعضى از كتب تراجم مذكور است. موافق آنچه تحت عنوان اصحاب معلقات اشاره نموديم ايشان بزعم بعضى از ارباب
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 6 صفحه : 87