در ذمّ خاقانى گويد:
از آنگه كه از مادر عقل زادم
بفضل و هنر در جهان داد دادم
مرا شصت سال است از خاك اران
بود شازده تا بشروان فتادم
تو اى قرّة العين فرزند مانى
ترا هم پدر خوانده هم اوستادم
تو اى افضل الدين اگر راست پرسى
بجان عزيزت كه از تو نه شادم
بجان تو بسيار كردم نكوئى
ترا دختر و مال و شهرت بدادم
ببستم ميان تا بتعليم و شفقت
زبان تو در شاعرى برگشادم
درو گر پسر بود نامت بشروان
بخاقانيت من لقب برنهادم
چو شاعر شدى نزد خاقانت بردم خل
لقب نيز خاقانيت برنهادم خل
نيز از ابيات قصيدهايست كه راجع بحال خود و در شكايت از نمّامان گويد:
سخنوران بمن ار اقتدا كنند سزد
از اين قبل كه منم قدوه همه شعرا
چو شد روان عمادى بمن گذاشت شرف
چو رفت جان سنائى بمن بماند سنا
تبارك اللّه پنجاه و پنج بشمردم
به شصت ناشده پشتم چو شست گشت دوتا
دروغتر سخنى اينكه شاهرا گفتند
ابو العلا كه ترا هست سيّد النّدما
مخالفانرا، حال تو ميدهد اعلام
مسافرانرا، سرّ تو ميكند افشا
بدان خداى كه جان جهانيان داده است
منزّه است ز چند وز چون و چه و چرا
سال وفات و مشخصّات ديگر ابو العلا محمود بدست نيامد.
نظام الدين گيلانى- على
- بعنوان حكيم الملك نگارش يافته است.
نظام الدين- محمد بن احمد
- بعنوان نظام الدين دهلوى مذكور شد.
نظام الدين- محمد بن حسين
- همان نظام الدين ساوجى مذكور فوق است.
نظام الدين- شيخ مرتضى بن شيخ حسن شيخ الاسلام
- مقيم رشت، از علماى قرن حاضر چهاردهم هجرت و از تلامذه حاج ميرزا حبيب اللّه