و بعضى ديگر از علماى رجال در صفّين بشهادت رسيد. بالجملة جلالت و وثاقت و تشيّع علقمة جاى ترديد نبوده و اصحاب صحاح ستّه هم بروايات وى عمل مينمايند.

(ص 203 ج 3 نى 78 ج 7 فع و كتب رجاليه)

نخعى- كميل بن زياد

- بن سهل بن هيثم بن سعد بن مالك بن حرث بن صهبان بن سعد بن مالك بن نخع، از اجلّاى علماى وقت و عقلاى زمان خود، بسيار عابد و زاهد و متّقى، از انجاب اصحاب و مقرّبين حضرت امير المؤمنين ع و حضرت امام حسن مجتبى ع و خواص ايشان بلكه از تلامذه و اصحاب اسرار حضرت امير ع ميباشد كه در اثر تعليم و تربيت آن مخزن علوم اوّلين و آخرين، بحلّ معضلات و مشكلات بسيارى موفق شد و هم از طرف قرين الشرف آن بزرگوار بحكومت بلده هيت و بعضى از بلاد ديگر عراق منصوب گرديد و دعاى معروف به دعاى كميل نيز بنام وى مشهور است. در صفّين حاضرركاب مبارك آن حضرت بود عاقبت در حدود سال هشتاد و دوّيم يا سيّم هجرت با جمعى ديگر از اكابر شيعه محض بجهت تشيّع ايشان مقتول گرديدند. موافق آنچه شيخ بهائى در شرح حديث بيست و يكم از اربعين خود گفته و بعضى از اجلّاى ديگر نيز تصريح كرده‌اند آن حضرت قتل او را خبر داده بوده است.

قبر او در اين اواخر كشف و در ميان نجف و كوفه نزديكى قبر ميثم تمّار در طرف راست كسى كه از كوفه بنجف ميرود واقع ميباشد كه لوح مزار و بنيانى براى او درست كرده‌اند.

چون اشارتى شد كه كميل از اصحاب اسرار حضرت امير ع بوده و بحل اسرار و مشكلاتى كه دور از استعداد فهم ديگران بوده موفق آمده دو فقره از آنها را زينت‌بخش اين اوراق پريشان مينمايد: در روضات الجنّات از رجال نيشابورى نقل كرده كه كميل گفت يا امير المؤمنين ما الحقيقة فقال ع مالك و الحقيقة، فقال كميل او لست صاحب سرك قال بلى و لكن يرشح عليك ما يطفح منى فقال او مثلك يخيب سائلا فقال ع الحقيقة كشف سبحات الجلال من غير اشارة قال زدنى بيانا قال ع محو الموهوم و صحو المعلوم فقال زدنى بيانا قال ع هتك الستر لغلبة السر فقال زدنى بيانا قال ع نور يشرق من صبح الازل فيلوح على هياكل التوحيد آثاره فقال زدنى بيانا فقال ع اطف السراج فقد طلع الصبح. نيز در ماده نفس از مجمع البحرين‌