نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 5 صفحه : 173
اكرم سلطان الشهدا حضرت امام حسين ع را تحمّل نكرد، در نتيجه هدم آن قبر مبارك جالب نفرت عمومى شد، اكثر شعرا در اين موضوع هجويّهها گفتند.
از مقاتل الطالبيّين ابو الفرج اصفهانى نقل است، از جمله كينه و عداوت متوكّل كه نسبت بآل ابى طالب داشته قصّه جانسوز قبر حضرت حسين ع و محو آثار آن است و بعد از ذكر اين قضيه گويد عمر بن فرج كه از طرف متوكّل عامل مكّه و مدينه بوده مردم را از نيكى كردن بآل ابى طالب ممنوع ميداشت. هركسى را كه اظهار محبتى جزئى نيز بديشان مىنمود بكيفر خود ميرسانيد تا امر بجايى رسيد كه چند نفر سيّد علوى بر سبيل نوبه در يك پيراهن نماز خوانده و بعد از آن عور و برهنه مىنشستند تا آنكه نوبت خلافت بعد از قتل متوكّل بپسرش مستنصر باللّه محمد رسيد، او برخلاف رويه پدر، اكرام تمام درباره آل على معمول مىداشت، محض بجهت طعن بر پدر، اظهار نفرت از بدرفتارى او ميكرد، در جميع افعال خود با وى مخالفت مينمود، و مقرّر داشت كه اموال بسيارى در ميان ايشان تقسيم نمودند. احمد رفعت گويد غضب و خسّت و دنائت و مستى و عيّاشى متوكّل مشهور است.
ابن خلّكان گويد كه پيش متوكّل از حضرت امام على النقى ع سعايت كردند كه در منزل او اسلحه و نامههاى شيعيان وجود وارد و در صدد قيام كردن است اينك جمعى از اتراك، حسب الامر متوكّل على الغفلة در دل شب وارد خانه آن بزرگوار شده و ديدند كه تنها با لباس پشمينه، در روى ريگ و سنگريزه، مشغول تلاوت قرآن مجيد و آيات وعد و وعيد ميباشد. بهمان حال نزد متوكّلش آوردند در حالتى كه پياله شراب در دست متوكّل بود با همان حال وظائف تعظيم و احترام را بجا آورد و بهانهاى بر آن سعايت پيدا نكرد و با كمال بىشرمى پياله را تعارف نمود آن حضرت فرمود كه يا امير المؤمنين خون و گوشت من هرگز آلوده بشراب نگشته معذورم داريد. متوكّل درخواست شعرى نمود كه پسنده وى باشد فرمود كه من در شعر قليل الرواية هستم تا بعد از اصرار، چند شعر مشهور را كه در كتب فريقين ثبت است فروخواند و اوّل آنها است:
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 5 صفحه : 173