نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 4 صفحه : 171
مذهبها بهمان روش مذكور جواب دادند و علّامه گفت شايد دزد كفش آن حضرت، احمد بن حنبل بوده و حنبلىها نيز بشرح مذكور جواب دادند. علّامه رو بسلطان كرد و گفت حالا مكشوف گرديد كه هيچيك از رؤساى مذاهب اربعه در عهد حضرت رسالت ص و در زمان اصحاب باجلالت، وجود نداشته و آراء و اقوال ايشان فقط رأى و نظر و اختراعى خودشان است و اتباع ايشان نيز از مجتهدين خود همين چهار تن را گزيده و اجتهاد غير ايشان را اگرچه اعلم و افضل از ايشان باشد روا ندانند. اما فرقه شيعه، تابع حضرت امير المؤمنين ع ميباشند كه وصى و برادر آن حضرت بوده و بمنزله نفس و جان وى ميباشد، پس شروع باصل مطلب و قضيه طلاق زن سلطان شدند، علّامه پرسيد كه آيا اين طلاق با حضور عدلين وقوع يافته است يا نه؟ سلطان گفت در تنهائى واقع شده، علّامه گفت پس اين طلاق محكوم ببطلان بوده و همان زن مطلقه در زوجيّت سلطان باقى است. بعد از اينهمه، پارهاى مذاكرات دينى مطرح مذاكره شد، همهشان ملزم شدند و در جواب علّامه درماندند.
از لطائف مناظرات آن مجلس آنكه: علّامه، بعد از خاتمه يافتن مناظره مذكور در فوق، خطبه فصيح و بليغى مشتمل بر حمد و صلوات پيغمبر خدا و ائمّه هدى خواند، سيّد موصلى كه از جمله محكومين در مناظره بوده از در اعتراض درآمد و گفت دليل بر صلوات غير انبيا چيست؟ علّامه فورا اين آيه را تلاوت نمود. الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ موصلى، از راه عناد، مناقشه موضوعى كرده و گفت چه مصيبت بديشان رسيده كه بسبب آن مستوجب صلوات باشند؟ علّامه فرمود مصيبتى بالاتر از اين چه باشد كه از نسل ايشان فرزندى ناخلف مانند تو بوجود آيد كه دشمنان لايق لعنت ايشان را، بر ايشان ترجيح دهد پس حاضرين خنديده و از آن بديههگوئى علامه در شگفت ماندند. يكى از شعراء گويد:
اذا لعلوى تابع ناصبيا
بمذهبه فما هو من ابيه
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 4 صفحه : 171