هستند تقسيم نمايد پس سيد فرمود اينك طلّاب حاضر هستند هركس باندازه حاجت خود بردارد، پس تنها يك تن از ايشان برخاسته و مقدارى از گوشه يكى از آن طلاها را بربد و مابقى را هم‌چنان بطبق برگردانيد، سيّد جهت آن را استفسار نمود گفت ديشب روغن چراغ نداشتم و تحويلدار شما هم حاضر نبود اينك روغن را نسيه خريدم و اين را ببهاى آن خواهم داد، سيد همينكه اين را شنيد در حال امر كرد كه براى مخزن وجوهات دينيّه بعدد طلّاب كليدها تهيه شد و بهريكى از ايشان كليدى داد كه هرچه لازم داشته باشد باندازه ضرورت و احتياج خود از مخزن برداشته و محتاج مراجعه بتحويلدار نباشد و آن طبق طلا را همچنان برگردانيد. فاعتبروا يا اولى الأبصار.

قريحه شعريه سيد: سيّد در حوالى ده سالگى بشعر گفتن آغاز كرد، در هرموضوعى كه تصميم دادى شعرى در نهايت بلاغت گفتى بطوريكه هيچكس از سافل و عالى و اكابر فنّ را مجال طعن و قدحى نبودى اينك باشعر طالبيين و اشعر قريش موصوف بلكه بعضى از ارباب سير با آن‌همه كثرت شعراى عرب كه نوعا و بالفطرة داراى قريحه شعرى ميباشند سيد را اشعر عرب دانسته و در وجه آن گويند كه هيچ‌كدام از شعراى نامى، جامع كثرت اشعار و لطافت آنها نيست، آنكه خوب و طرفه گفته شعرش بسيار كم است و آنكه شعر بسيار گفته اشعارش عارى از لطافت ميباشد و آنكه اشعار او داراى هردو صفت باشد سيد است و بس.

سيد از كثرت ذكاوت و حدّت ذهنى كه داشته نحو را در كمتر از ده سالگى از ابن السّيرافى نحوى فراگرفت، روزى آن استاد در مجلس درس از وى پرسيد كه اگر رأيت عمر گوئيم كه عمر مفعول باشد علامت نصب آن چيست بالبداهة گفت بغض على پس ابن السيرافى و حاضرين حوزه، از حدّت ذهن و حاضر الجواب بودن وى در عجب ماندند و پدر سيد هم بعد از شنيدن قضيه بى‌نهايت خوشدل شده و گفت: انت ابنى حقا.

تأليفات سيد در فنون ادب و علوم دينيّه بسيار است و در اثبات تبحّر و تنوع علمى وى برهانى قاطع ميباشند. (گواه عاشق صادق در آستين باشد):

1- اخبار قضاة بغداد 2- انتخاب يا منتخب شعر ابن الحجاج يا الجيد من شعر