نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 3 صفحه : 120
فابشر فانك فائز من حبهم
لوقد غدوت عليهم بجزاء
ما تعدل الدنيا جميعا كلها
من حوض احمد شربة من ماء
چنانچه از اين اشعار معلوم است، سيّد، شعر گفتن بطمع مال را بسيار مكروه ميداشت، نيز در اين موضوع گويد:
ايها المادح العباد ليعطى
ان للّه ما بايدى العباد
لا تقل فى الجواد ما ليس فيه
و تسمى البخيل باسم الجواد
ايا رب انى لم ارد بالذى به
مدحت عليا غير وجهك فارحم
اكثر اشعار سيّد، بجهت تشيّع خالص و تعصّب حضرت امير المؤمنين عليه السلام از بين رفته و ثبت دفاتر نشده و مردم از خوف خلفاى وقت قدرت ثبت و ضبط آنها نداشتهاند.
اصمعى گويد: اگر سيّد در اشعار خود بعضى از صحابه را سبّ نميكرد هرگز كسى را در فضل و طبقه بر وى مقدّم نميكردم.
ناگفته نماند: از تذكره ابن المعتزّ نقل شده كه پدر و مادر سيّد حميرى سنّى ناصبى و از معاندين خانواده رسالت بودهاند، سيّد نيز بعد از تشيّع بديشان ردّ و انكار كرد و بمدلول بعضى از اخبار، ايشان از سيّد شكايت نزد سلطان وقت بردند لكن در اثر دعاى حضرت صادق ع از كيد ايشان رهائى يافت. بالجمله سيّد از مذهب پدر و مادر منصرف و بمذهب شيعه كيسانى گراييد و بامامت و زنده و غايب و مهدى آخر الزّمان بودن محمد بن حنفيّه معتقد شد، تا آنكه مشمول توفيق الهى گرديد و بشرحى كه در كتب مربوطه نگارش يافته حسب الارشاد حضرت امام جعفر صادق ع بوفات محمد بن حنفيّه اذعان از آن عقيده فاسد منصرف، بايمان صحيح اماميّه موفق و عاقبت بخير گرديد و خودش در اين موضوع گويد:
تجعفرت باسم اللّه و اللّه اكبر
و ايقنت ان اللّه يعفو و يغفر
و دنت بدين غير ما كنت داينا
به و نهانى سيد الناس جعفر
فلست بعاد ما حييت و راجعا
الى ما عليه كنت اخفى و اضمر
بالجملة، شكى در غايت جلالت، خلوص عقيدت، موفق بتوبه نصوح بودن و دوستدار خانواده رسالت شدن سيد حميرى نبوده و اصلا شبهه و ترديدى در ايمان صحيح وى
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 3 صفحه : 120