نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 154
اعلم يوسف بن سليمان بن عبسى-
شنتمرى نحوى، مكنّى به ابو الحجاج، از مشاهير ادبا و نحوييّن اندلس ميباشد كه به شهر شنتمريّه از بلاد آن ناحيه منسوب است. در شهر قرطبه مرجع استفاده اعلام و گروه انبوهى از فضلاى نامى روزگار بود، از بلاد دور و دراز در حوزه درس وى حاضر ميشدند، در نحو و لغت و شعر و فنون ادب، دستى توانا داشت و فتاوى او در كتب نحويّه مذكور است. تأليفات او:
1- تحصيل عين الذهب من معدن جوهر الادب فى علم مجازات العرب 2- شرح جمل زجاجى 3- شرح حماسه 4- شرح ديوان زهير بن ابى سلمى مزنى 5- شرح ديوان طرفة بن عبد 6- شرح الشعراء الستة. اعلم در اواخر عمرش نابينا شد و در سال چهارصد و هفتاد و ششم هجرت (476 ه ق) در شصت سالگى در اشبيليّه وفات يافت. در روضات الجنّات، تحت ترجمه ابراهيم قاسم، نام پدر اعلم را هم يوسف نوشته كه يوسف بن يوسف باشد و ظاهرا سهو است. (اعلم، كسى را گويند كه لب بالائى او شكافته باشد، صاحب ترجمه نيز اينچنين بوده است). (ص 525 ج 2 كا و 996 ج 2 س و 48 ت و 459 مط و 60 ج 20 جم)
شيعى است و در اصطلاح رجالى در صورت اطلاق منصرف باو بوده و باسمعيل بن عبد اللّه كه او نيز موصوف باعمش است منصرف نمىگردد. سليمان، دماوندىّ الاصل، كوفى المولد و المنشأ و المسكن بود، پدرش از اهل دماوند و حاضرين قتل حضرت حسين بن على عليهما السلام و خودش هم در همان روز شهادت آن حضرت در كوفه زاييده شد. از اكابر علماى كوفه محسوب ميگردد، در فقه و حديث، امام اهل عصر خود بود و از جمعى بسيار از كبار تابعين روايت نموده است. علماى اهل سنّت و جماعت نيز وى را ستوده و تجليل بسيار كرده و با علم و فضل و وثاقت و جلالت موصوفش داشته و بازهرى قرينش شمردهاند. بسيار ظريف و لطيفهگو بود و نوادر بسيارى از وى منقول است. ابن طولون شامى، كتاب
[1]- اعمش- از، عمش «بر وزن فرس، بمعنى ضعف باصره توأم با سيلان آبديده» اشتقاق يافته و اعمش كسى را گويند كه داراى اين صفت باشد.
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 154