جلوگيري از افراط و تفريط است و اما در حوزهي اجتماع، که مهم ترين حوزهي
روابط و مناسبات ميان افراد است، عدالت براي کنترل منفعت جويي و زيان طلبي
برخاسته از غرايز و اميال حيواني، در عرصهي قوانين، حاکميت سياسي، برنامه
ريزي هاي اقتصادي و تنظيم روابط اجتماعي به کار مي رود.
کاربردهاي عدالت در حوزه ي اجتماعي عبارت اند از: رعايت حقوق
ديگران، مراعات شايستگي ها، پاداش در خور توليد و تلاش، ارضاي عادلانه ي
نيازهاي اساسي، برابري در مقابل قانون و داوري ها، تعديل نابرابري ها و
جبران خسارت ها.
خداوند عدالت در عرصه اجتماع و فرد را از اهداف پيامبران معرفي مي کند و مي فرمايد: لَقَد اَرسَلنَا رُسُلَنَا بِالبَينَاتِ وَ اَنزَلنَا مَعَهُمُ الکِتَابَ وَ المِيزَانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ[1]؛ ما رسولان خود را با دلايل آشکار فرستاديم و همراه آن ها کتاب و ميزان نازل کرديم تا مردم به قسط و عدالت قيام کنند.
3. تعليم، تزکيه و حکمت:
آموزش کتاب و حکمت براي زوال صفات رذيله، از جمله جهل و انحرافات نظري و عملي يکي از اهداف عالي پيامبران است. خداوند مي فرمايد: هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الاُمَّيينَ رَسُولاَ مِنهُم يتلُوا عَلَيهِم آياتِهِ وَ يزَکِّيهِم وَ يعَلِّمُهُمُ الکِتَابَ وَ الحِکمَهَ[2]؛ خداوند در ميان مردم درس نخوانده پيامبري از آن ها برانگيخت تا آياتش
را بر آن ها بخواند و آن ها را پاکيزه سازد و کتاب و حکمت بياموزد. به نظر
نگارنده، مديريت بايد در تمام بخش هاي سازمان به منظور حفظ ارزش ها و
کرامت هاي انسان، به عناصري هم چون آموزش، تزکيه و حکمت عنايت داشته باشد.
مديريت هاي انسان گرا به اين مسائل عنايت بيش تري دارند.
اگر سازمان ها به دنبال تزکيه و تهذيب و تحقق بخشيدن به صفات
اخلاقي باشند، عدالت در عرصه هاي فردي و اجتماعي ظاهر مي گردد. امير مومنان
(ع) از پيامبر خدا (ص) نقل مي کنند که فرمود: لن تقدس امه لا يوخذ للضعيف فيها حقه من القوي غير متتعتع[3]؛