د) تصميم گيري در انتخاب کارهايي که بايد انجام گيرند.
ه) تجسم و طراحي وضعيت مطلوب در آينده و يافتن و ساختن راه ها و وسايل رسيدن به آن.
و) طراحي عملياتي که شيء يا موضوعي را بر مبناي شيوه اي که از پيش تعريف شده است، تغيير بدهد. [1]
ي) نقشه کشيدن براي آينده، در اين تعريف، نقشه کشيدن جدا از هدف نيست، بلکه هدف جزئي از برنامه است. [2]
برنامه ريزي، در يک تعريف کلي عبارت است از: تلاش ذهني قبل از فعاليت فيزيکي براي رسيدن به اهداف سازماني
محاسن و فوايد برنامه ريزي
برنامه ريزي از اهميت والايي برخوردار است؛ حتي جابه جا کردن و
اداره ي صوري و مادي يک منزل هم به برنامه ريزي نيازمند است، چه رسد به
سازمان هاي عريض و طويل . اگر بخواهيم ارکان مديريت، سازمان دهي، کنترل،
هدايت و سرپرستي يا رهبري، تصميم گيري، بسيج منابع و امکانات و غير اين ها
شناسايي کنيم؛ برنامه ريزي شالوده ي مديريت را تشکيل مي دهد و در راس هرم
آن جاي دارد؛ زيرا تا زماني که برنامه ريزي تحقق نيابد، تصميم گيري، سازمان
دهي، هدايت، کنترل و ساير ارکان مديريت جايگاه خود را نمي يابند. عقل و
تجربه و ديني نکات ذيل را به عنوان فوايد و ثمره هاي برنامه ريزي مي
شمارند: