اين دسته از گزارهها عمدتاً به عنوان امور ثابت و نا متغير
شريعت اسلاماند؛ دوم، گزارههايي که با فرايند اجتهاد به نيازهاي متغير در
باب تعليم و تربيت پاسخ مي دهند.
5. وقتي سخن از گزارههاي توصيفي و توصيهاي شريعت در باب نيازهاي
ثابت و متغير تربيتي به ميان مي آيد، هيچ گاه از عرصهي جولان انديشه و
تحقيق و پژوهش عقلاني و تجربي انسان ها در اين باب غفلت نشده است؛ زيرا در
دين اسلام منطقه الفراغ و قلمرو وسيعي از مباحات وجود دارد که بايد با
استمداد از نعمت عقل و حواس ظاهري به نيازهاي تربيتي در آن قلمرو پاسخ داد؛
بنابراين، زماني يک نظام تربيتي به طور کامل موجبات سعادت و رشد و تکامل
روحي و معنوي انسان را فراهم مي کند که از طريق شرع، ساختار و محتواي خود
را بسازد.
نتيجه آن که، بشر نه تنها با مراجعه به دستورهاي شريعت و گزارههاي
توصيفي قرآن و سنت از تکاپوي علمي و روش هاي مدرن عقلي و تجربه در تکامل
زندگي و رفع نيازهاي دنيوي بي نياز نيست- هم چنان که خود شريعت اسلام نيز
با توصيه به بهرهگيري از عقل و حواس ظاهري به اين مطلب تصريح فرموده است-
بلکه با روشهاي عقلي و تجربي و با مراجعه به آيات و روايات، موضع گيريها و
هدف سنجيهاي جامعه را معين مي سازد و ابعاد مادي، معنوي و جسماني و روحي
انسان را تقويت مي نمايد.
6. مباني و اهداف نظام تربيتي، به عنوان بخش هاي بنيادين آن نظام،
به صورت گستردهتر و آشکارتري در متون ديني اسلام ظاهر مي شوند، گرچه روش
ها و راه کارهاي تربيتي نيز به صورت قابل ملاحظهاي در آيات و روايات
مشاهده مي شود؛ براي نمونه، آيات مربوط به چگونگي پيدايش انسان و ترکيب او
از روح و بدن و نيازهاي مادي و معنوي و نيز توجه به پرورش ساحتهاي مختلف
انسان و نفي تکاليف خارج از توان او و عنايت به رسيدن انسان به قرب الهي و
کمالات روحاني، گستردگي قلمرو دين در مباني و اهداف نظام تربيتي را تبيين
مي کند.