پاکيزهتر است. و هو ازکي لکم[1]؛ و آن (امر) براي شما سزاوارتر است.
غزالي در المنقذ من الضلال ميگويد: بسياري از معلومات بشر که
به احتياجات زندگي مرتبطاند، در آغاز به صورت الهام تحقق يافته است. [1]
دکتر الکسيس کارل نيز در اين باره مينويسد: به يقين اکتشافات علمي
تنها محصول و اثر فکر آدمي نيست و نوابغ علاوه بر نيروي مطالعه و درک
قضايا، از خصايص ديگري چون اشراق و تصور خلاقه برخوردارند. با اشراق
چيزهايي را که بر ديگران پوشيده است، و به فراست روابط مجهول را در
مييابند. تمام مردان بزرگ از اشراق برخوردارند. [3]
وحي نيز طريق غيرعادي کسب معرفت است و از ويژگيها و مختصات پيامبران به شمار ميآيد که با آن به هدايت آدميان ميپردازند.
و اما تفاوت مفهوم تعليم با الهام و وحي اين است که تعليم عبارت
است از انتقال معلومات از راههاي مختلف کسب معرفت و اين راهها از دو
کانال جريان دارند: نخست راههاي عادي کسب معرفت که براي همهي انسانها-
البته با توجه به شدت و ضعف در استعدادهاي آنها- ميسر است، که عبارتند از :
حواس ظاهري، عقل و اشراق و شهود. از طريق حواس ظاهري و مشاهده و تجربه،
علوم تجربي به دست ميآيند، از طريق عقل و استدلال و برهان، علوم فلسفي و
رياضي، و از طريق اشراق و شهود، علوم عرفاني استنباط ميشوند. البته اين
بدان معنا نيست که در علوم تجربي از عقل و الهام بهرهاي برده نميشود،
بلکه برعکس هم، عقل و هم الهام در نتايج تجربي تاثير بسياري دارند.
حال که تبيين مفاهيم تربيت، تعليم، تزکيه و اخلاق روشن شد، بايد به
ارکان نظام تربيتي بپردازيم و آنها را توضيح دهيم، ولي ابتدا بايد واژگان
مربوط را تبيين نماييم.
نظام تربيتي
مجموعهاي از مباحث، گزارهها و انديشههاي منظم و سازمان يافته دربارهي تربيت که با