توکل و اعتماد به خداوند از اوصاف ارزشمند اخلاقي است که در قرآن و سنت به آن توصيه شده است. خداوند ميفرمايد: وَ عَلَي اللهِ فَلْيتَوَکَّلِ الْمُوْمِنُونَ[1]؛ مومنان بايد تنها بر خدا توکل کنند. وَ عَلَي اللهِ فَتَوَکَّلُوا اِن کُنْتُم مُوْمِنينَ[2]؛ و اگر مومنيد، به خدا توکل کنيد. وَ مَا مِن دَابَّهٍ فِي الْاَرْضِ اِلاَ عَلَي اللهِ رِزْقُهَا[3]؛ و هيچ جنبندهاي در زمين نيست، مگر (اين که) روزياش بر عهدهي خداست. وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَکِيلُ[4]؛ و گفتند: خدا ما را بس است و نيکو حمايتگري است.
در روايات نيز توکل از ارکان ايمان شمرده شده است.
د) برخي چنين شبهه کردهاند که وقتي رزق هر انساني به دست خداست و
در تمام امور بايد به خدا توکل و استعانت جست، پس تلاش در توسعهي اقتصادي و
اجتماعي جامعه و تحمل زحمات طاقتفرسا چه معنايي دارد؟
ولي آيا توکل به خدا جانشين تلاش و کوشش انسان است؟ اين تفکر غلط
در عصر پيامبر (ص) و ائمهي اطهار (ع) نيز وجود داشته است و «بستن زانوي
اشتر با توکل» يکي از نمونههاي روزگار پيامبر (ص) است. توکل در واقع
تکيهگاه روحي انسان و منشا آرامش اوست، نه انقطاع و بريدن و بيتوجهي به
اسباب طبيعي.
شخص بيتوکل کسي است که ساير اسباب و عوامل را مستقل در تاثير
ميداند و نقشي براي خداوند قائل نيست، ولي شخص متوکل، خداوند را مسبب
الاسباب و ساير اسباب طبيعي را تجليات الهي ميشمارد.
توکل به خدا نه تنها موجب جلوگيري از کار و تلاش نيست، بلکه يک
اعتقاد قلبي براي بالا بردن روحيهي کار و کوشش است. همان گونه که رزمندگان
اسلام در صدر اسلام و در جبهههاي حق عليه باطل ايران در مقابل عراق با
کمترين تجهيزات نظامي، اما با توکل به خدا، در مقابل دشمنِ تا بن دندان
مسلح، ايستادند و پيروز شدند و اين چيزي جز نتيجه اعتماد و توکل به خدا
نيست. دانشمندان علوم تجربي، خصوصاً روانشناسان