بنابراين، نظام يا سيستم اقتصادي ترکيب يافته از علم اقتصاد و مکتب اقتصاد است.
2. تعاريف علوم اقتصادي
1-2. علم اقتصاد
علم اقتصاد دانشي است که پديدههاي اقتصادي را تفسير و روابط
آنها را با يکديگر معين ميکند. موضوع کلي علم اقتصاد، رفتارهاي انسانها
در رابطه با توزيع، توليد، مصرف و .. است. بسياري از تعاريف اقتصاددانان
معاصر، ناظر به بعد فني علم اقتصاد است، به طوري که اقتصاد را يک روش
صرفهجويي معرفي ميکنند؛ مثل تعريف مشهور که ميگويد: اقتصاد علمي است که
چگونگي تخصيص امکانات و منابع محدود را به خواستههاي نامحدود مورد بررسي
قرار ميدهد. استاد مطهري دو نوع روابط اقتصادي را بيان ميکند. [1]
2-2. مکتب اقتصادي
مکتب اقتصادي عبارت است از طرح کلي و هماهنگي که خطوط اصلي
ارزشهاي مورد نظر يک مکتب را در زمينهي توليد، توزيع و مصرف نشان ميدهد.
[2] هر مکتبي داراي جهانبيني خاص خود است، که بر اساس آن، برداشتهايي از
مبدا خلقت، جهان هستي، انسان و اجتماع و روابط آنها با يکديگر دارد و بر
مبناي اين برداشتها، ارزشهايي را ميپذيرد. مکتب اقتصادي نيز بر اساس
برداشتها و ارزشهاي پذيرفته شده راه حلهايي براي مسائل اقتصادي ارائه
ميکند.
به همين دليل، شهيد صدر مکتب اقتصادي را قواعدي اساسي ميداند که
با ايدهي عدالت اجتماعي ارتباط دارد و وظيفهي آن ارائهي راهحلهايي است
که با مفهوم عدالتخواهي سازگار باشد و از همين جا هدف هر نظام اقتصادي با
توجه به مکتبي که آن نظام مبتني بر آن است، تعيين ميشود و در نتيجه، نظام
اقتصادي متناسب با آن هدف شکل ميگيرد؛ براي مثال، تخصيص منابع توليد در
يک نظام اقتصادي مبتني بر مکتب