آغاز کرد؛ سپس نسل او را از عصارهاي از آب ناچيز و بيقدر آفريد؛ سپس
(اندام) او را موزون ساخت و از روح خويش در وي دميد و براي شما گوش و چشم و
دلها قرار داد؛ اما کمتر شکر نعمتهاي او را به جا ميآوريد.
5. حمل امانت الهي
إِنَّا عَرَضْنَا الْاَمَانَهَ عَلَي السَّمَاواتِ وَ
الْاَرضِ وَ الجِبَالِ فَأَبَينَ أَن يحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا
وَ حَمَلَهَا الْاِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً[1]؛ ما
امانت (الهي و بار تکليف) را بر آسمانها و زمين و کوهها عرضه کرديم، پس،
از برداشتن آن سرباز زدند و از آن هراسناک شدند، و انسان آن را برداشت،
راستي او ستمگري نادان بود.
6. کرامت و شرافت
برخي از فيلسوفان، مخصوصاً اگزيستانسياليستها، نتوانستند کرامت
و شرافت انسان را با وجود خدا جمع کنند؛ لذا براي حفظ اولي دست از دومي
کشيدند؛ ولي قرآن بدون نياز به انديشههاي اومانيستي، بزرگترين کرامت و
شرافت را براي انسان قايل ميشود. در اين جا به برخي از آيات مربوط به
کرامت انسان اشاره ميشود:
وَ لَقَد کَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُم فِي
الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّيبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُم
عَلَي کَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً[2]؛ به راستي ما
فرزندان آدم را گرامي داشتيم و آنان را در خشکي و دريا (بر مرکبها)
برنشانديم، و از چيزهاي پاکيزه به ايشان روزي داديم و آنها را بر بسياري
از آفريدههاي خود برتري آشکار بخشيديم.
ظاهر اين آيه اثبات تکريم الهي براي تمام فرزندان آدم است.
7. وجدان و شخصيت اخلاقي
وَ نَفْسٍ وَ مَاسَوَّاهَا، فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا، قَدْ اَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا[3]؛ سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد سپس پليدکاري و پرهيزکارياش
را به آن الهام کرد، که هر کس آن را پاک گردانيد، قطعاً رستگار شد.