خدا روزي ميبرند و از آنچه خدا بر آنها از فضل خود مرحمت فرموده است شادماناند و هيچ خوف و حزني ندارند.
همهي اين آيات که به تمام اقشار و گروههاي مردم ارتباط داشت، بر بقاي روح انسان دلالت دارند.
6-2-1-2-6. تجرّد روح
از مجموع آيات ذکر شده بقاي جزء مستقلي از انسان که حقيقت او را
تشکيل ميدهد به دست آمد. حال سخن در تجرد يا ماديت اين جزء، يعني روح
انساني است.
شايد بتوان از برخي آيات تجرد نفس و روح انساني را کشف کرد. براي نمونه خداوند در آيهاي ميفرمايد: وَ يسْاَلُونَکَ عَنِ الرُّوح قُلِ الرُّوحُ مِنْ اَمْرِ رَبِّي وَ ما اوتيتم مِن العلم الا قليلاً[1]؛ دربارهي روح از تو ميپرسند. بگو: روح از امر الهي است و به شما جز
دانش اندکي عطا نشده است. پس روح حقيقتي است که تنها از طريق امر خدا عطا
ميگردد و يا در آيهي 14 سورهي مومنون بعد از بيان مراحل طبيعي و مادي
آفرينش بدن انسان، آمده است: ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ نفرمود به نطفه خلقت ديگري داديم، بلکه فرمود به انسان پيدايش جديد داديم، آفرينشي که گويا از سنخ پديدهي مادي قبل از آن نيست.
3-1-2-6. انسانشناسي ارزشي در قرآن
انسان در جهان بيني اسلامي داستاني شگفت دارد. چنين نيست که او
را فقط حيوان ناطق يا حيوان مستقيم القامه و مانند اينها بخواند، بلکه
ويژگيها و صفات متعددي به او نسبت داده شده و مدحها و مذمتهاي فراواني
از وي به عمل آمده است. انسان موجودي چند بعدي است و همهي ابعاد به صورت
بالقوه و يا به صورت فعليت ضعيف در سرشت او وجود دارد. انسان هم از لحاظ
ادراک و تفکّر فراتر از حيوان است و هم از ناحيهي حواس مادي و غير مادي؛
مانند حس حقيقتجويي، خير اخلاقي، جمالگرايي و پرستشخواهي. آيات قرآن در
نکوهش و ستايش انسان به دو دسته تقسيم ميشوند: دستهاي بهترين و عاليترين
ستايشها و برخي ديگر بزرگترين نکوهشها را به ساحت انسان بار ميکنند.
به برخي از اين آيات توجه ميکنيم: