responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : گستره شريعت نویسنده : خسروپناه، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 241
وجود دارد. مانند تيزي براي تبر و بينايي براي چشم، و مثلث و مربع بودن براي اشکال. مثلث بودن از شکل جدا نيست و با هم يک واقعيت را تشکيل مي‌دهند. بدن و نفس هم يک واقعيت را تشکيل مي‌دهند ولي ذهن ما اين دو را جدا از هم تصور مي‌کند. ترکيب نفس و بدن در بحث‌هاي ارسطو و افلاطون اگر چه به بخشي از سوال‌هاي انسان‌شناسي پاسخ مي‌دهد، ولي بعضي از مسائل را تبيين نمي‌کند. ما سخن ارسطو را مي‌پذيريم؛ زيرا با علم حضوري احساس مي‌کنيم که يک واقعيت هستيم و همان انسان سابقيم که يا تکامل پيدا کرده و يا تنزّل داشته‌ايم؛ ولي اين سوال مطرح مي‌شود که وقتي نفس از بدن جدا شد، آيا بدن بدون صورت تحقق مي‌يابد، يا صورت ديگري مي‌گيرد؟ اين مسئله در فلسفه‌ي ارسطو خوب روشن نشده؛ البته دوگانه‌انگاري افلاطون هم ناتمام است.

4. انواع نفس

سه نوع جسم استعداد حيات دارند:

الف) جسم نباتي (نفس نباتي) که پذيراي دو قوه است:

قوه‌ي غازيه (تغذيه و هضم غذا)؛ قوه‌ي مولده (توليد مثل)

ب) جسم حيواني (نفس حيواني) که پذيراي دو قوه است:

قوه‌ي حساس و ادراکي (ادراک حسي)؛ قوه‌ي محرکه (شوق انجام کارها).

ج) جسم انساني (نفس انساني) که پذيراي دو نوع عقل است:

عقل نظري (ادراک علم براي علم، مثل رياضيات)؛ عقل عملي (ادراک علم براي عمل، مثل رانندگي).

5. نفس با پيدايش بدن پديد مي‌آيد.

ارسطو تقدم وجودي نفس بر بدن را قبول ندارد. افلاطون مي‌گويد: نفس موجودي عقلاني و مجرد است و در يک عالم برتر بوده و تنزّل پيدا کرده و در کنار بدن قرار گرفته است و بدن او را زنداني کرده و سبب شده است که انديشه‌هاي سابق را فراموش کند؛ پس با فعاليت‌هاي علمي کم‌کم انديشه‌هاي فراموش شده را به خاطر آورده است؛ اما ارسطو هيچ يک از مطالب را نمي‌پذيرد.

6. انکار تبدل انواع (Transformisme)

امپدکلس در يونان باستان اين نظريه را تاسيس کرد؛ اما ارسطو با آن مخالف بود. بعد

نام کتاب : گستره شريعت نویسنده : خسروپناه، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 241
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست