به همهي ساحتهاي انسان ارتباط دارد و در همهي زواياي زندگي بشر نقش ايفا
ميکند؟ آيا گسترهي ربوبيت تکويني الهي مستلزم توسعهي ربوبيت تشريعي و
ضرورت منصب خلافت و ولايت است، يا اين که سرپرستي الهي در همهي حوزههاي
زندگي بشر ضرورت ندارد؟
منظر سوم: رابطهي بندگي و عبوديت الهي با معيشت دنيوي
اصليترين مسئلهاي که در اين منظر مطرح ميشود اين است که آيا
پرسش حق تعالي، به عنوان رسالت تمامي اديان، مربوط به همهي زواياي زندگي
بشر است، يا با بعد دنيوي سر و کاري ندارد؟ به عبارت دقيقتر، آيا تمام
چهرههاي زندگي انسان در اين دنيا نمودي در سعادت اخروي او دارد؟
در اين رساله از منظر نخست به مسئله مينگريم و از دو منظر ديگر کمتر سخن به ميان ميآيد.
ضرورت کاوش در گسترهي شريعت
طرح مسئلهي قلمرو دين از جهات مختلف تئوريکي و کاربردي ضروري مينمايد؛ از جمله:
1. تعيين قلمرو شريعت نقش موثري در ساختارِ توزيع قدرت و نظام سياسي
و فرهنگي و اقتصادي جامعه دارد؛ مثلاً اگر قلمرو گستردهاي براي دين قايل
نباشيم نميتوانيم از ولايت عام و فراگير سخن بگوييم.
2. با توجه به چندروشي بودن علوم، به ويژه علوم انساني، و با عنايت
به پذيرش مقولهاي به نام علم ديني، ضرورت بحث قلمرو شريعت مضاعف
مينمايد؛ زيرا نميتوان از انحصار علوم تجربي در روش حسي و استقرايي و
علوم فلسفي در روش عقلي و علوم تاريخي در روش نقلي سخن گفت؛ تمام علوم و
معارف بشري از روشهاي متعدد مدد ميگيرند و روش درون متون ديني نيز، يکي
از روشهاي کسب معرفت به شمار ميآيد.
3. اين بحث در جامعهي ايران و حکومت اسلامي، که مدعي نظام نوين
ديني است، ضرورت ديگري مييابد؛ زيرا تعريف دقيق اين نظام ديني، تنها با
تعيين قلمرو دين ميسّر ميگردد.