امير بيان، مولا، علي- (ع) – ميفرمايد: العاقِلُ مَنْ هَجَرَ شَهْوَتَهُ وَ باعَ دُنْياهُ بِآخِرَتِهِ عاقل کسي است که هواي نفس را از خويشتن دور سازد و دنياي خويش را به آخرت معامله نمايد. [1] در حديث ديگري ميفرمايد: العاقِلُ مِنْ عَقَلَ لِسانَه عاقل کسي است که زبان خويش را عقال نمايد.[2]
پيامبر (ص) فرمودند: اِنّما يدرَکُ الخَيرُ کُلُّهُ بِالْعَقْلِ و لادينَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ ؛ به راستي همهي نيکيها با عقل تحصيل ميشود و کسي که عقل نداشته باشد، دين ندارد. [3]
امام باقر (ع) فرمودند: لمّا خَلَقَ اللهُ
العَقْلَ قالَ لَهُ اَقْبِل فَاَقْبَلَ ثُمَّ قالَ لَهُ اَدْبِرْ
فَاَدْبِرَ فَقالَ وَ عِزَّتي وَ جَلالي ما خَلَقْتُ خَلْقاً اَحْسَنَ
مِنْکَ اِياکَ آمِرُ وَ اِياکَ اَنْهي وَ اِياکَ اُثيبُ وَ اِياکَ اُعاقِبُ
؛ چون خداوند عقل را بيافريد، به او فرمود: «پيش بيا» پيش آمد. فرمود:
«برگرد» برگشت. فرمود: «به عزت و جلالم سوگند که مخلوقي بهتر از تو
نيافريدم. امر و نهي و پاداش و کيفرم متوجه توست.»
بنابراين، لازمهي عقل و عقال بودن اين است که انسان مجاري گناهان
خويش را کنترل نمايد و هر گونه مانعي را از مسير سعادت خود برطرف سازد، تا
به کمال حقيقي و سعادت نهايي نايل آيد. امام صادق (ع) در پاسخ به پرسش
«ماالعقل؟» فرمود: ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ وَ
اکْتُسِبَ بِهِ الْجنانُ. قالَ فَالَّذي کانَ في مُعاويهَ فَقالَ تِلْکَ
النکراءُ تِلْکَ الشَّيطَنَهُ وَ هِي شَبيهَهُ بِالْعَقْلِ وَ لَيسَتْ
بِالْعَقْلِ ؛ عقل چيزي است که به وسيلهي آن خدا پرستش ميشود و
بهشت به دست ميآيد. شخصي عرض کرد: پس آنچه که معاويه داشت چه بود؟ فرمود:
آن نيرنگ است، آن شيطنت است، نمايش عقل را دارد، ولي عقل نيست. [4]
4-1-3-5. عقل در فلسفهي اسلامي
واژهي عقل در فلسفهي اسلامي معاني گوناگوني دارد:
الف) جوهر مستقل که ذاتاً و فعلاً به عالم ماده نيازمند نيست؛