مهمترين محورهاي مباحث ديني معاصر در جهان اسلام عبارتاند از:
الف) منطق و روششناسي معرفت ديني
در اين حوزهي معرفتي به مباحث جديد در عرصهي هرمنوتيک کلاسيک و
هرمنوتيکِ فلسفي ميپردازند، از ترابطِ معرفتِ ديني با معارفِ بشري سخن به
ميان ميآورند، پيشفرضهاي علمي و فلسفي معارف ديني را جستوجو ميکنند و
پيشفرضهاي فهم و قبولِ فهم و همچنين، پيشفرضهاي استخراجي،
پيشفرضهاي استفهامي و پيشفرضهاي تطبيقي را ردهبندي نموده، نحوهي
تاثيرگذاري آنها بر معارف ديني را بررسي مينمايند.
انتظار بشر از دين
در اين محور، از نيازِ بشر به دين سخن به ميان آمد و پس از
طبقهبندي نيازهايِ آدميان به فردي و اجتماعي، مادي و معنوي، جسمي و روحي،
و دنيوي و اخروي، حدود انتظار بشر از دين بررسي ميگردد.[1]
[1] نگارنده در کتاب انتظارات بشر از دين به تفصيل در اين باب
سخن گفته و ضمن بيان روششناسي انتظار بشر از دين و تعيين روش درونديني و
برونديني و بيان ديدگاههاي متفکران غربي (عالمان قرون وسطي، عصر رنسانس و
دوران جديد، همچون: گاليله، کانت، دورکيم، مارکس، شلاير ماخر، پل تيليش،
استيس، فرويد، يونگ، اريک فروم، ويليام اينک، فلسفهي اگزيستانسياليسم،
فلسفهي پوزيتيويسم، فلسفهي تحليل زباني) و متفکرانِ اسلامي (اعم از
متکلمان، حکيمان و عارفان)، به نظريهي مختار پرداخته و انتظار بشر از دين
در عرصهي علومِ تجربي طبيعي، علومِ انساني (اقتصاد،